نام کتاب : تاریخ سیاسی معاصر ایران نویسنده : تلاشان ، حسن جلد : 1 صفحه : 124
مخالفت كرديد و اگر
مخالفت نمىكرديد رضا خان يك دوره رئيسجمهور مىشد و بعد از شرّش راحت مىشديم.» مىگويد:
من موافق جمهورى
واقعى هستم و حكومت صدر اسلام هم جمهورى بوده است ولى جمهورى رضا خان كه عامل انگلستان
است جمهورى واقعى نبوده، به علاوه ما رضا خان را كه رئيس الوزراء بود حتى نتوانستيم
در مجلس استيضاح كنيم، پس از يك دوره رياست جمهورى كه پشتيبانى هم مانند انگلستان داشت
چطور مىتوانستيم او را كنار بگذاريم؟ ... [1]
در جاى ديگر مدرّس
در همين رابطه مىگويد:
اين جمهورى كه مىخواهند
به ما تحميل كنند بنا بر اراده ملّت نيست بلكه انگليسيها مىخواهند به ملّت ايران تحميل
نمايند و رژيم حكومتى را كه صد در صد دست نشانده و تحت اراده خود باشد در ايران برقرار
سازند و از همه مهمتر بواسطه مخالفت احمد شاه با قرارداد 1919 و خواسته انگليسيها،
مىخواهند از او انتقام بگيرند. اگر واقعاً نامزد و كانديداى جمهورى فردى آزاديخواه
و ملّى بود حتماً با او موافقت مىكردم و از هيچ نوع كمك و مساعده با او دريغ نمىنمودم.
[2]
استيضاح رضا خان
توسط مدرّس
به دنبال خودكامگيهاى
مكرّر رضا خان، مدرس به اتّفاقِ اقليت مجلس، دولتِ سردار سپه را مورد استيضاح قرار
داد. همين كه روز استيضاح فرا رسيد، تعدادى از طرفداران مدرس و يارانش تا نزديك مجلس
آمدند. سردار سپه نيز داخل و خارج عمارت را از طرفداران خود و نظاميان با لباس مبدل
پر كرده بود و خود نيز حضور داشت. مدرّس به علّت بيمارى كمى ديرتر به مجلس رسيده با
ورود مدرس عدهاى شعار مىدهند، «مرده باد مدرّس»، «زنده باد سردار سپه» مدرس به اطاق
فراكسيون اقليت رفت. صداى مردهباد از پايين شنيده مىشد. مدرّس سر خود را از پنجره
بيرون
[1] مدرس،
سِی سال شهادت؛ ص 117، به نقل از: ماهنامة سِیاسِی و
اقتصادِی، سال ششم، شمارة سوم و چهارم.