نام کتاب : تاریخ سیاسی معاصر ایران نویسنده : تلاشان ، حسن جلد : 1 صفحه : 123
احياءالسلطنه (حسين
بهرامى) سيلى محكمى به صورت مدرس مىزند بطورى كه عمامهاش از سرش مىافتد. صداى اين
سيلى در تهران پيچيد، مردم تهران قيام نموده به سوى مجلس سرازير شدند؛ بازارها بسته
شد، طبقات مختلف مردم، علماء و بازاريان در مساجد و اجتماعات گوناگون به تظاهرات وسيعى
پرداختند. شنبه دوّم فروردين 1303، مردم از همه نقاط تهران به جانب مجلس شوراى ملّى
روى آورده اجتماع كثيرى در داخل و خارج مجلس بر پا كردند. جمعيّت با شعار «زنده باد
احمد شاه»، «زنده باد مدرّس» و «مرده باد جمهورى» به تظاهرات عليه جمهورى رضا خانى
پرداختند. وكلاى وابسته به سردار سپه هراسان شده از ارباب خود استمداد خواستند. سردار
سپه نظاميانى را كه از پيش آماده كرده بود، به مجلس فرستاد و خود نيز به همراه چند
افسر ديگر به مجلس رفت. در صحن مجلس يكى از وعّاظ مشغول سخنرانى بود كه مورد اهانت
سردار سپه قرار گرفت. اين كار خشم حضّار و كليه مردم را افزونتر كرد. از ميان جمعيّت
تكّه آجرى به سوى سردار سپه پرتاب شده، سردار سپه كه منتظر بهانه بود فرمان حمله داد
و زد و خورد شروع شد. قزّاقها عدّه زيادى را با سرنيزه مجروح كردند و چند تن نيز جان
سپردند. [1]
سردار سپه وارد عمارت
شد. پس از مشاجراتى كه بين او و مؤتمنالملك در گرفت و مخالفت تعدادى از نمايندگان
را در برابر اين عمل خود ديد، نزد علما و نمايندگان مردم رفته و ضمن مذاكره با ايشان
مىگويد:
حال كه ملّت جمهورى
نمىخواهد از آن صرف نظر كردم ولى آقايان بايد تكليفى براى من و احمد شاه معين كنند
زيرا با اين ترتيب ديگر نمىتوانم كار كنم. [2]
علّت مخالفت مدرّس
با جمهورى
مسأله جمهورى از
نظر مدرّس مقدّس بود امّا نه آن جمهورى كه توسط رضا خان مطرح بشود. مدرس در اين رابطه
در جواب عدّهاى از نمايندگان كه «چرا با جمهورى