نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 108
به حسب اتفاق در همين دوره «باليان پسر پيرزان»، حاكم
رمله، كه در نزد صليبيها مقامى نزديك به پادشاه داشت، به بيتالمقدس رسيد. [1] باليان
همه توان خويش را در بيتالمقدس به كار بست. با پناه آوردن ساكنان مناطق پيرامونى به
شهر، جمعيت رو به فزونى نهاد. اما از ميان آنها تنها شمار اندكى به كار جنگ مىآمدند.
زيرا به ازاى هر مردى پنجاه زن و كودك وجود داشت؛ و در همه شهر به جز دو سوار نبود.
باليان چارهاى جز اين نديد كه همه كودكان نجيبزاده بالاى شانزده سال را در شمار سواره
نظام درآورد. همين طور سى تن از طبقه بورژواها را در زمره سواران درآورد. دستههاى
مردان به راه افتادند تا پيش از بسته شدن راهها به وسيله مسلمانان آذوقه كافى گرد آورند.
باليان خزانه پادشاهى را تصرف كرد و بر اموال پاسبانان معبد كه هانرى دوم پادشاه انگلستان
فرستاده بود دست گذاشت و كار به جايى كشيد كه نقرههاى سقف كليساى قيامت را كند؛ و
فرمان داد هر كس توان دارد بايد سلاح برگيرد.
پيشقراولان سپاه صلاحالدين به فرماندهى يكى از اميران
در نيمه رجب 583 ه/ 20 سپتامبر 1187 م به قدس رسيدند. امير همراه گروهى از يارانش بىباكانه
پيش مىراند تا به يك گروه از نيروهاى شناسايى فرنگيان برخورد. طرفين با يكديگر به
پيكار برخاستند و او با چند تن از يارانش به دست فرنگيان به قتل رسيدند. قتل وى بر
مسلمانان گران آمد و فقدانش دل آنان را به درد آورد؛ و رفتند تا در نزديكى قدس فرود
آمدند. شمار مردان بالاى باروى شهر آن قدر
[1] . باليان پسر پيرزان، آن طورى كه در كامل ابن اثير
ج 9، ص 182 آمده و يا باليان ابلينى، آن طور كه در تاريخ جنگهاىصليبى ج 2، ص 748
(متن عربى) آمده است، كسى بود كه با از دست دادن رمله به صور پناهنده شده بود. و همسرش
ملكه ماريا همراه كودكانش پس از ترك نابلس به بيتالمقدس پناه آورده بود. باليان درصدد
انتقال آنان به صور برآمد و به اين منظور از صلاحالدين اجازه خواست. او اجازه داد،
با اين شرط كه بيش از يك شب در بيتالمقدس نماند و با خود اسلحه حمل نكند. چون باليان
به بيتالمقدس رسيد، پاتريك هرقل و سران دو طايفۀ پاسداران معبد و ميهماننوازان
را ديد كه براى دفاع از شهر سرگرم تلاشاند؛ ولى فرمانده قابلى كه مردم بتوانند به
او اعتماد كنند ندارند. ساكنان شهر يكصدا از باليان خواستند كه بماند و فرماندهى آنان
را بر عهده گيرد؛ و عنوان كردند كه به او اجازۀ خروج از بيتالمقدس را نخواهند
داد. باليان سرگردان مانده و طى نامهاى به صلاحالدين داستان شكستن عهدى را كه با
او كرده بود شرح داد. صلاحالدين كه هميشه در ميان دشمنانى كه به او احترام مىگذاشتند
به نرمخويى و گذشت شهرت داشت، نه تنها از باليان درگذشت، بلكه نگهبان فرستاد تا ملكه
ماريا و كودكان و بار و بنه و اطرافيان و همۀ دارايى او را تا صور همراهى كند.
از جمله كسانى كه با ملكه رفتند توماس ابلين خردسال برادرزادۀ باليان و پسر كوچك
هيو، رئيس جبيل، بودند. صلاحالدين با مشاهدۀ كودكانى كه روزى در ناز و نعمت
به سر مىبردند و امروز از كنار اردوگاهش تبعيد مىشوند به گريه افتاد.
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 108