نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 50
نيروهاى صحرا سررسيدند. نخستين كس از فرماندهان ابن تاشفين
كه خود را به ابن عباد رساند «داود بن عايشه» بود. او دلاورى شجاع و نيرومند بود و
با آمدن وى اندوه از چهره ابن عباد زدوده شد. به دنبال آن يوسف رسيد كه صداى طبلهايش
به آسمان بلند بود. آلفونسو با ديدن يوسف با همه نيروهايش به وى حملهور گرديد. سلطان
يوسف نيز به مقابله با او برخاست و با نيروهاى زيرفرمانش وى را به اردوگاهش بازپس زد.
نيروهاى ابنعباد گرد آمدند، بوى پيروزى به مشامش رسيد و مژده يارى شنيد.
جنگ بسيار سختى بود. پرچم پيروزى چندين بار ميان دو طرف
دست به دست گشت.
نيروهاى آلفونسو ميان پتك ابنعباد و سندان ابن تاشفين
به جنگ پرداختند. آنگاه همگى جانانه حمله كردند به طورى كه زمين در زير سم ستوران به
لرزه درآمد. روز روشن از شدت گرد و غبار به شب تاريك مبدل شد. اسبها در خون فرو رفتند
و هر دو طرف به سختى در جنگ شكيبايى ورزيدند. آنگاه ابن عباد نزد يوسف بازگشت و همراه
وى پيروزمندانه حمله كرد. آن دسته از ياران ابن عباد كه گريخته بودند با ديدن درگيرى
طرفين باز گشته و سخت حمله كردند. آلفونسو خود به ميدان آمد و شكست خورده پا به فرار
نهاد. او از ناحيه ران چنان ضربتى خورده بود كه براى همه عمر مىلنگيد. [1] لشكريان
آلفونسو پا به فرار نهادند.
آنان پشت به ميدان جنگ كردند و شمشير و نيزه بود كه آنان
را از پاى درمىآورد؛ تا آنكه به پشتهاى بلند رسيدند و به آنجا پناه بردند و سپاه،
آنان را در محاصره گرفت.
پانصد سوار زخمى پيرامون آلفونسو گرد آمدند؛ و ديگر يارانشان
همه يا به قتل رسيده و يا به اسارت درآمده بودند. مسلمانان از سرهاى دشمن مناره ساخته
و روى آن اذان مىگفتند.
[1] . ابن خلكان (ج 6، ص 116) تأثير حملۀ غافلگيرانه
به اردوگاه ابن عباد را اين گونه توصيف كرده است: «ابن تاشفينروز چهارشنبه در فاصلۀ
كمتر از يك فرسخى اردوگاه دشمن فرود آمد. وعدۀ جنگ روز شنبه بود. اما آلفونس
فريبكارانه در نيمه شب جمعه پانزدهم رجب كه همه در آرامش بودند حمله كرد. پيشقراولان
ابنعباد و روميان دست به شمشير بردند. ابن عباد سوار بر اسب شد و خبر در ميان لشكر
پيچيد و آنان را سراسيمه ساخت. همه دهشتزده شدند و زمين به لرزه درآمد. مردم سرآسيمه
گشتند و نظم نيروها به هم ريخت. سپاه دشمن آنان را غافلگير كرد و ابن عباد را در محاصره
گرفت و هر كس كه متعرضش گرديد نابود كرد. هر چه روى زمين بود از ميان رفت. ابن عباد
چنان جراحتى برداشت كه او را از ريخت و قيافه انداخت. سران اندلس گريختند و محله هايشان
را رها و تسليم كردند و چنان پنداشتند كه اين شكست جبرانناپذير است. آلفونسو گمان
كرد كه ابن تاشفين نيز در ميان شكستخوردگان است، اما نمىدانست كه فرجام كار از آن
پرهيزگاران است».
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 50