نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 72
نزديكى آبادى به كاروانى كه با آرامش به سوى مكه حركت
مىكرد، [1] حمله برد و همه كالاهاى بازرگانى را تصرف كرد. ولى صلاحالدين كه در اين
هنگام در مصر بود، با سرعت فرخشاه- برادرزادهاش- را در رأس سپاهى از دمشق اعزام كرد.
اين سپاه به ناحيه ماوراى رود اردن نفوذ كرد و رينالد چارهاى جز بازگشت به تيول خويش
نديد.
در سال 1182 م رينالد آهنگ ايله، واقع در دماغه خليج عقبه،
كرد. او كشتيهايى را كه از چوب جنگلهاى مؤاب ساخته بود، با خود برد و در آبهاى درياچه
مرده (بحرالميت) آزمايش كرد. در اين حمله ايله كه از سال 1170 م در قلمرو مسلمانان
بود به دست او سقوط كرد.
رينالد در جزيره ايله ماند و از آنجا با دو كشتى عزم جنگ
جزيره فرعون كرد. در اين هنگام ديگر كشتيهاى ناوگانش همراه دزدان دريايى محلى به حركت
درآمدند. آنان راه ساحل آفريقايى درياى سرخ را در پيش گرفتند و همه شهرهاى كوچك سر
راه را تاراج كردند. آنان عيذاب، از بنادر بزرگ نوبه واقع در مقابل مكّه مكرمه را مورد
حمله قرار دادند و كشتيهاى پر از كالاهاى وارداتى يمن و هند را تاراج كردند. يك دسته
از نيروها در خشكى پياده شدند و كاروان بزرگى را كه بدون نگهبان از وادى نيل مسير صحرا
را مىپيمود مورد حمله قرار دادند. آنگاه دزدان دريايى عرض درياى سرخ را از عيذاب به
سوى ساحل سرزمين عرب طى كردند و كشتيهاى لنگر گرفته در حوراء و ينبع- دو بندر مدينه-
را به آتش كشيدند. سپس آن قدر پيش رفتند تا به بنادر خود مكه مكرّمه رسيدند. در آنجا
كشتيهايى را كه در اختيار حاجيان بود و به جده مىرفت غرق كردند. جهان اسلام از اين
رويداد به لرزه درآمد؛ و اميران حلب و موصل كه از فرنگيان درخواست كمك كرده بودند از
هم پيمانى با كسانى كه درصدد شكستن حرمت دين بودند شرمسار شدند. صلاحالدين نيز عهد
كرد كه تلاش رينالد براى هتك حرمت دين را نخواهد بخشود. [2]
[1] . قراردادهاى صلح بر آزادى رفت آمد مسلمانان و مسيحيان
و عبور هر يك از طرفين از سرزمين ديگر صراحتداشت. ولى رينالد كه چشم ديدن حركت كاروانهاى
تجارى سرشار از كالاى مسلمانان را در قلمرو خويش نداشت، بدون توجه به نتايج مترتب بر
آن، آنها را مورد حمله قرار داد.
[2] . ابن اثير در «الكامل فى التاريخ» سرگذشت اين حمله
را چنين آورده است: «مردم در شهرهايشان غافلگير شدند، زيرا كه در اين دريا سابقهاى
از فرنگى اعم از بازرگان و جنگجو نداشتند. در مصر ملك عادل - ابوبكر بن ايوب - به نيابت
از برادرش صلاحالدين حكومت مىكرد. او يك ناوگان را تعمير كرد و به حركت درآورد. شمار
بسيارى از مسلمانان و در رأس آنان حسام الدين لؤلؤ حاجب، فرمانده ناوگان مصر، در آن
حضور داشتند. او از فرماندهان شجاع، پيروزمند و بزرگوار بود. لؤلؤ با جديت كامل در
جست و جوى آنان برآمد. او نخست از كسانى كه در ايله بودند آغاز كرد. وى چنان باز شكارى
بر سرشان فرود آمد با آنان جنگيد. شمارى را كشت و شمارى را به اسارت درآورد. بلافاصله
پس از اين پيروزى كسانى را كه به عيذاب رفته بودند دنبال كرد. ولى آنان را نديد. آنها
عيذاب را دستخوش قتل و غارت كرده و بسيارى را كشته به ديگر بنادر در رفته بودند تا
همين رفتار را نسبت به آنان نيز انجام دهند. آنان قصد ورود به مكّه مكرمه و مدينۀ
منوره را داشتند تا حجاج را دستگير و از ورود به بيت الله الحرام منع كنند سپس وارد
يمن شدند. لؤلؤ چون در عيذاب آنان را نديد در پى آنان تا رابغ و ساحل جوزا و ديگر جاها
رفت و در ساحل جوزا بر آنان دست يافت و به آنان حمله كرد. آنان كه خود را در معرض هلاكت
و نابودى يافتند، به خشكى رفته به درّهها پناه بردند. لؤلؤ نيز پياده شد و با آنان
به سختى جنگيد. او از اعراب ساكن آنجا شمارى اسب گرفت و سوار شد و سواره و پياده با
آنان جنگيد تا پيروز شد. وى بيشترشان را كشت و باقيمانده را به اسارت درآورد. شمارى
از آنان را به منى فرستاد تا در عيد قربان سر ببرند (!) اين كيفر كسانى بود كه قصد
حرم خدا را كرده بودند. بقيه نيز به مصر بازگردانده و كشته شدند.
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 72