نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 88
صفوريه را ترك گفت و تپههاى خشك و عريان را درنورديد.
ريموند- كنت طرابلس- به اعتبار اينكه رئيس تيولداران منطقه بود فرماندهى پيشتازان را
بر عهده داشت. در حالى كه پادشاه گى در قلب سپاه جاى گرفته بود و مأموريت رينالد شاتيون
و راهبان شهسوار و باليان ابلينى حفظ دنباله لشكر بود.
در سرتاسر راه آب يافت نمىشد و احساس تشنگى مرد و اسب
را به يك اندازه بىتاب كرد. دشوارى راه حركت نيروها را كند كرد و تيراندازان مسلمان
مقدمه و دنباله سپاه صليبى را يكجا مورد حمله قرار دادند و باران تيرهايشان بر قلب
سپاه دشمن باريدن گرفت و صليبيها بىآنكه عكسالعملى نشان دهند، با شتاب از معركه گريختند.
فرنگيان عصرگاهان به تپهاى كه درست بر حطين مشرف بود
رسيدند. جلويشان تپهاى صخرهاى واقع بود كه دو قله به ارتفاع حدود صد پا از آن سربركشيده
بود و در پشت آن زمينى با شيب تمام به سوى روستا و درياچه سرازير مىشد. اين مكان به
شاخهاى حطين شهرت داشت. شمارى از پاسبانان معبد به پادشاه خاطرنشان كردند كه بيش از
اين توان ندارند، ولى نجيبزادگان با اصرار از پادشاه خواستند كه فرمان صادر كند كه
ارتش تا رسيدن به درياچه از رفتن بازنايستد. پادشاه گى با مشاهده رنجى كه ارتش تحمل
كرده بود، آن شب را اجازه توقف داد. ريموند با شنيدن اين خبر به عقب بازگشت و فرياد
زد: «اى خداى بزرگ، سرنوشت جنگ معلوم شد، ما هلاك شديم و مملكت نيز از دست رفت».
با راهنمايى ريموند، گى فرمان داد لشكر در آن سوى لوبيه،
نزديك شيبهاى شاخ حطين در كنار چاه اردو زد. همه ارتش پيرامون ريموند حلقه زد ولى انتخاب
آنجا براى اردو زدن مناسب نبود، چرا كه چاه آب نداشت.
صلاحالدين با همه رزمندگان خويش در دره سرسبز پايين آنها
اردو زده بود. او نمىتوانست شادمانى خود را پنهان كند. زيرا سرانجام فرصت دلخواه فرا
رسيد.
فرنگيان شب را نوميدانه سپرى كردند در حالى كه به راز
و نياز و سرودهاى مسلمانان در اردوگاه پايين پاى خود گوش مىدادند. [1] گروهى از مسيحيان
براى آوردن آب اقدام كردند،
[1] . ابن اثير در توصيف وضعيت دو اردوگاه مىنويسد: «فرنگيان
تا فردا - يعنى روز شنبه پنج روز مانده از ربيعالآخر، مطابق با 4 تموز - ژوئيه - به
همان حال تشنگى صبر كردند. مسلمانان كه پيشتر از فرنگيان مىترسيدند اينك در آنان طمع
بستند و يكديگر را تشويق به ادامۀ جنگ مىكردند. بوى پيروزى به مشامشان رسيده
بود. هر چه وضعيت فرنگيان را ذلتبارتر مىديدند، طمع و جرئتشان افزوده مىشد. آنان
شب تا به صبح به تكبير و تهليل گذراندند. سلطان در آن شب جنگجويان را منظم ساخت و ميان
آنها تير تقسيم كرد. (الكامل فى التاريخ، ج 9، ص 177).
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام جلد : 1 صفحه : 88