نام کتاب : نقش سیاسی - اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران نویسنده : شیرودی، مرتضی جلد : 1 صفحه : 26
و به همسرى برگزيده
بود. بيشتر آنان از حقوق يك زن مسلمان برخوردار نبودند بهگونهاى كه تعداد زيادى
از آنان، تنها چند بار در سال همسر خود را مىديدند و گاه اتفاق مىافتاد كه شاه از
تولد و مرگ فرزند زنان خويش آگاه نمىشد. تاجالسلطنه، دختر ناصرالدين شاه درباره وضع
زنان شاه نوشته است: «در خانههايى كه ديوارهايش از سه تا پنج ذرع ارتفاع دارد، مخلوقاتى
سر و دست شكسته، بعضى با رنگهاى زرد و پريده، برخى گرسنه، برخى برهنه، بعضى در تمام
شبانه روز منتظر و گريه كننده، در زنجير به سر مىبرند.» [1] تلاش اين دسته از زنان
در مخالفت با سلطنت را نمىتوان در پرونده زنان مرفه و اشراف قرار داد. آنان بيش از
آنكه به دربار تعلق داشته باشند، به جامعه دهقانى و روستايى مسلمان ايران تعلق داشتند
و به همين دليل، فعاليت ضد دولتى آنها را كه متأثر از فتاواى علماى روحانى بود، بايد
بخشى از فعاليت توده زنان مسلمان اين مرز و بوم به حساب آورد. با توجه به نكات فوق،
برخى از مهمترين حركتهاى ضد دولتى آنها عبارتند از:
1. يكى از برجستهترين
حركتها، طغيان عليه قرارداد رژى بود. در اين حادثه زنان به حدى منقلب بودند كه تمام
قليانهاى بلورى، چينى و گلى را شكستند و همه آثار دخانيات را از عمارت سلطنتى پاك
كردند. در اين حركت، همه زنان چه كوچك و چه بزرگ همدست بودند. همدستى و پافشارى زنان،
شاه را شگفت زده كرد، به طورى كه با خشم و غضب گفت:
«زنهايم حاضر بودند،
براى خوشى من، جان خود را فدا كنند؛ اما امروز، حتى از دادن يك سيگار به من مضايقه
مىكنند.» [2]