responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقش سیاسی - اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران نویسنده : شیرودی، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 32

را متفرق سازند. با ضرب و شتم مردم و وعاظ و هتك حرمت علماى متحصن، آنان به حضرت شاه عبدالعظيم پناه بردند و در آن مكان، متحصن شدند.

نمايندگانى از سوى علما براى مذاكره درباره تأسيس عدالت‌خانه نزد عين‌الدوله آمدند. او به آنان اجازه بازگشت نداد. در پى آن، مردم بار ديگر شورش كردند و بازار را بستند.

در همين گير و دار، شاه به ميهمانى خانه امير بهادر (وزير جنگ) مى‌رفت كه دو زن، عريضه‌هايى به شاه دادند. شاه پس از ورود به خانه امير بهادر، دو نامه را گشود و خواند و به فكر فرو رفت. خلاصه آن دو نامه عبارت بود از:

«اى كسى كه تاج سلطنت را بر سر تو گذارده‌ايم و عصاى سلطنت را به دست تو داده‌ايم! بترس از وقتى كه تاج را از سر تو بگيريم.» زنان هنگام بازگشت شاه، راه را بر او بستند و بر گرد كالسكه او جمع شدند و فرياد زدند: «ما آقايان و پيشوايان دين را مى‌خواهيم. ما مسلمانيم و حكم آقايان را واجب‌الاطاعه مى‌دانيم. عقد ما را آقايان بسته‌اند. خانه‌هاى ما را آقايان اجاره مى‌دهند. تمام امور ما در دست آقايان بوده و هست. چطور راضى شويم، علما را نفى بلد و تبعيد نمايند؟ اى شاه! وقتى روس و انگليس با تو طرف شوند، ملت ايران به حكم اين آقايان جهاد مى‌كنند.» پس از حوادثى از اين دست بود كه شاه به عين‌الدوله دستور داد خواسته علما را بپذيرد و آنان را به تهران برگرداند و خود نيز فرمانى براى تأسيس عدالت‌خانه صادر كرد. [1]

از ديگر اقدامات زنان، تلاش براى حفظ جان علما بوده است. زنان ضمن همراهى با مردان در آوردن علما به مسجد براى سخنرانى، مسئوليت حفظ جان آنها را هم بر عهده داشتند. حتى زنانى چون همسر حيدرخان تبريزى با


[1] تارِیخ بِیدارِی اِیرانِیان، ناظم الاسلام کرمانِی، ج 2 (تهران: نوِین، 1362) ص 395.

نام کتاب : نقش سیاسی - اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران نویسنده : شیرودی، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 32
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست