نام کتاب : ارزیابی سیاسی - نظامی جنگ های پیامبر اکرم نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی جلد : 1 صفحه : 104
علت اينكار رااز مالكبن عوف پرسيدند، گفت:
مىخواهم اموال و زن و فرزند هر كس پشت سرش باشد تا براى دفاع از آنها بجنگد. سؤال
كننده در پاسخ مالك گفت: فرارى و شكست خورده را چيزى نمىتواند بازگرداند و جز
شمشير مرد چيزى به او نفع نمىرساند. [1]
ب- روحيه طرفين
با توجه به اظهارات طرفين پيش از نبرد مىتوان گفت
كه هر دو سپاه به تعداد و توان خود مغرور و به پيروزىشان اميدوار بودند. يكى از
مسلمانان اظهار داشت: امروز از كمى سپاه شكست نخواهيم خورد. [2] قرآن كريم نيز در
اين زمينه مىفرمايد:
و روز حنين كه انبوهىتان شما را به شگفتى آورد،
اما شما را هيچ بىنياز نساخت.
سپاهيان دشمن نيز مغرور بودند. پس از فتح مكه برخى
اشراف آنان نزد ديگران رفته گفتند: «به خدا قسم محمّد با قومى كه بتواند خوب
بجنگد، برخورد نكرده است.» [4]
ج- كسب اطلاعات
رسول خدا (ص) با دريافت خبر آمدن دشمن به سوى مكه،
اين شهر را به قصدرويارويى با دشمن ترك گفت تا آنكه سپاه اسلام به حنين رسيد. [5]
در اين مكان بود كه طرفين به كسب خبر و ارزيابى نيروهاى يكديگر پرداختند. مالك بن
عوف سه تن از نيروهايش را فرستاد تا از سپاه اسلام خبر بياورند. واقدى گزارشى را
كه اين سه تن دادهاند اين گونه نقل كرده است:
مردانى سپيد چهره را بر اسبانى ابلق ديديم و به خدا
سوگند چيزى باقى نمانده بود كه از ميان برويم، و به هر حال مثل اينكه ما با اهل
زمين جنگ نداريم، بلكه با فرشتگان آسمانى بايد جنگ كنيم! جاسوسان مالك كه دلهايشان
از ترس خالى شده بود، به او گفتند: اگر دستور ما را اطاعت مىكنى، همراه قوم خودت
برگرد كه اگر مردم هم آنچه را ما ديدهايم