نام کتاب : ارزیابی سیاسی - نظامی جنگ های پیامبر اکرم نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی جلد : 1 صفحه : 130
كارآيى آنها آگاهى كامل داشت. روان شناسى نيروها به
حضرتش اين امكان را مىداد كه به افراد، وظيفهاى در خور توان و شايستگى آنان بدهد
و كارى خارج از اندازه توان بر عهده كسى نگذارد.
حسان بن ثابت، شاعرى چيره دست و توانا بود، اما
قدرت شركت در جنگ را نداشت. [1] پيامبر خدا (ص) كه از اين موضوع آگاهى داشت هرگز
او را به ميدان جنگ نفرستاد و تنها از قريحه و ذوق سرشار او عليه دشمن استفاده
مىكرد. تعدادى از نو مسلمانان مكه در جنگ حنين شركت كردند، وقتى نوبت تقسيم
غنيمتها رسيد، حضرتش كه مىدانست آنان بيشتر به انگيزه كسب غنيمت به جنگ آمدهاند،
همه اموال را ميان آنها تقسيم كرد. در مقابل، انصار نگران آن بودند كه رسول خدا
(ص) در مكه بماند و به مدينه نرود. در همان مجلس چنين اعلام كرد: شما خشنود باشيد
كه اموال از آن مكيان باشد و رسول خدا (ص) همراه شما باشد. با شنيدن اين خبر غريو
شادى از انصار برخاست و غنيمتها را بكلّى از ياد بردند.
روز جنگ احد شمشيرى را به دست گرفت و پرسيد چه كسى
حق اين شمشير را ادا مىكند؟ چند نفر از جنگجويان اعلام آمادگى كردند، ولى رسول
خدا (ص) شمشير را به آنان نداد تا آنكه «ابو دجانه» برخاست و گفت: حقش چيست اى
رسول خدا (ص)؟
فرمود: اينكه آن قدر به دشمن بزنى تا كج شود، و آن
گاه شمشير را به ابودجانه داد. [2]
محبت متقابل
پيامبر خدا (ص) نسبت به رزمندگان اسلام محبّت داشت
و در رفع گرفتاريهاى مادى و معنوى آنان مىكوشيد. ديديم كه رزمندگان اسلام پس از
جنگ موته فرارى تلقى شده، مورد نكوهش مردم قرار گرفتند و رسول خدا (ص) آنان را از
اين اتهام برى دانست و از يكايك آنان دلجويى كرد. در جنگ خندق براى آنكه از فشار
جنگ بر مسلمانان بكاهد با يكى از قبيلههاى مهاجم وارد گفت و گو شد، هر چند
مسلمانان خود به اين كار رضايت