نام کتاب : آشنایی با تاریخ اسلام و ایران نویسنده : برهانیان، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 102
فلسفه
فلسفه از دو كلمه يونانى فيلو و سوفيا به معناى دوستدار
دانايى است و در اصطلاح عبارت است از علم به احوال موجود از آن جهت كه موجود است نه
از آن جهت كه تعيّن خاص دارد؛ مثلًا جسم است يا كم است يا كيف است يا انسان است يا
گياه است و غيره [1].
فلسفه در جهان اسلام براى نخستين بار در قرن دوم هجرى
با ترجمه كتابهاى يونانى به عربى آغاز گرديد [2]. اين زمان را تا پايان قرن چهارم-
به دليل ترجمههاى فراوان متون مختلف- «عصر ترجمه» ناميدهاند. البته بسيارى از فيلسوفان
مترجم و برخى از مترجمان فيلسوف بودهاند [3].
ايرانيان فلسفه اسلامى را آغاز نكردند و نخستين فيلسوف
اسلامى، عرب است [4]؛ ولى پس از آشنايى با آن بيشتر از هر قومى ديگر به پويايى و گسترش
آن كمك كردند [5].
هانرى كربن فيلسوف فرانسوى مىگويد:
از همان آغاز ايرانيان سهم بزرگى در جهش تفكّر فلسفى در
اسلام داشتهاند و با مرگ ابن رشد فيلسوف بزرگ عرب (595 ه.) فلسفه اسلامى از اندلس
به ايران منتقل مىشود. [6]
همچنين، مؤلف كتاب «تاريخ علوم اسلامى» معتقد است:
حق مطلب آن است كه علوم و فنون و معارف و صنايع در دست
بشر امروز ميراث همه ملل و اقوام بشرى است و هر كدام از ملل و اقوام در كشف، اختراع،
تدوين و ترويج علوم و معارف و صنايع سهمى دارند، چيزى كه هست سهم ايران و يونان از
اين حيث بيشتر و مسلّمتر و روشنتر و مستندتر از ساير ملل است و در قسمت علوم انسانى
به ويژه فلسفه و رياضى در درجه اوّل يونان و زبان يونانى است و در درجه دوّم ايران
و زبان فارسى [7].
[1] . مرتضى مطهرى، آشنايى با علوم اسلامى، سه جلدى، ج
اول، ص 90-88