نام کتاب : آشنایی با تاریخ تمدن اسلامی نویسنده : بینش، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 133
آفريقا را در برمىگرفت «و اعراب نسبت به طرز اداره
كردن و فن دبيرى و نويسندگى بيگانه، و از سوى ديگر نيازمند تأسيس اداره و ديوان و
دفتر بودند. به ناچار در اين قسمت از زمان عمر از تجربه ايرانيان در فنون
كشوردارى- كه چهارصد سال در آسياى مركزى و غربى يعنى همان نواحى كه اينك به دست
اعراب افتاده بود، عمل كرده و تجربه اندوخته بودند- استفاده نمودند و ديوانهايى
داير كردند كه تا زمان عبدالملك مروان يعنى حدود هشتاد هجرى در مركز خلافت، در
آنها زبان پهلوى به كار مىرفت و دبيران ايرانى متصدى آنها بودند. [1]
حضور ايرانيان در جامعه اسلامى
گرچه گرايش به اسلام ايرانيان- كه نزد اعراب اهل كتاب
به شمار مىآمدند- تدريجى بود، اما حضورشان در عرصههاى سياسى و اجتماعى جامعه
اسلامى، از همان دوره نخست گسترش اسلام ضرورت يافت. زيرا كه ايرانيان در اين زمينه
بر ديگر اقوام برترى داشتند.
حضور مردم ايران در عرصه تمدن اسلامى را مىتوان در
دوره پيش از استقلال يعنى عصر حاكميت خلافتهاى اموى و عباسى بر ايران و دوره پس از
استقلال يعنى روزگار تشكيل دولتهاى مستقل مورد بررسى قرار داد.
1- 2. دوره پيش از استقلال
1- 1- 2. روزگار امويان:
در روزگار بنى اميه كه خلافت اسلامى رنگ قوميت عربى
داشت، زمامداران اين خاندان به دانش و فرهنگ به ديده حقارت مىنگريستند. به گفته
دوزى خاورشناس هلندى «تمام دوره بنى اميه چيز ديگرى نيست مگر رجعت به زمان جاهليّت
و تفوق اصول آن. خلفاى اموى به استثناى يك نفر- عمر بن عبدالعزيز- نسبت به اسلام
يا بىقيد بودند يا مرتد.» [2]
در اين دوران، ايرانيان مورد بىمهرى بوده و در
نارضايتى به سر مىبردند. آنان با روى آوردن به خاندان عباسى نسبت به بنى اميه
واكنش نشان دادند؛ و نهضتهايى به راه انداختند كه در پايان به سقوط بنى اميه منتهى
گشت. با وجود اين، خلفاى بنى اميه در زمينههاى ديوانى از ايرانيان بىنياز
نبودند. گستردگى قلمرو خلافت آنان را ناگزير ساخت تا امور ديوانى را به