نام کتاب : آشنایی با تاریخ تمدن اسلامی نویسنده : بینش، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 20
اسلام در حقيقت حكم شناسنامهاى را دارد كه افراد با
داشتن آن در قلمرو تمدن اسلامى احساس خودى بودن مىكنند، ولى اين به معناى نفى
تأثيرى كه افراد غير مسلمان حاضر در قلمرو آن داشتهاند نيست. [1]
4. مبانى تمدن اسلامى
چنانكه پيشتر گفته آمد، تمدن اسلامى از هرگونه رنگ
نژادى، ملى و قومى بركنار است؛ و به همين دليل توانست بدون تحميل و اجبار، با
جاذبه ويژهاى بر بخشهاى گستردهاى از جهان حكمفرما گردد. [2] حال ببينيم راز اين
جاذبه در چيست و بناى تمدن اسلامى بر چه پايههايى استوار است كه توانسته اين چنين
در گذر زمان در برابر طوفان حملههاى بدخواهان و مخالفان مستحكم و پا برجا بماند.
بدون ترديد استوارترين و موثقترين سند و راهنماى ما در اين باره قرآن كريم است؛ و
آيههاى مبارك اين كتاب شريف ما را رهنمون مىگردد به اينكه تمدن اسلامى بر سه
پايه «يكتاپرستى»، «عدالت» و «آزادى» استوار مىگردد.
اين هر سه مبنا ريشه در فطرت انسانى دارد و به همين
دليل بود كه اسلام ملتهاى گوناگون را متقاعد ساخت تا بخشهاى سودمند تمدنهاى خود را
حفظ كنند آنها را با ارزشهاى اسلامى درآميزند و باورهاى اين دين مبين را سرلوحه
زندگى خويش قرار دهند. پر واضح است كه اگر در رفتار برخى حكمرانان اسلامى خلاف
مبانى فوق ديده مىشود ارتباطى با اسلام ندارد و در حقيقت عيب به مسلمانان
بازمىگردد و نه به اسلام.
1- 4. يكتاپرستى
نخستين مبناى تمدن اسلامى همچون ديگر تمدنهاى مبتنى
بر اديان آسمانى، يكتاپرستى است.
دعوت اسلام با يكتاپرستى آغاز گرديد و همه تلاش رسول
خدا (ص) در دوران مكّى بازداشتن مردم از شرك و بتپرستى، و در دوران مدنى علاوه بر
مبارزه با شرك قبولاندن اين باور به يهوديان و مسيحيان حاضر در جزيرة العرب بود كه
دين او همان دين حضرت ابراهيم- پدر توحيد- است؛ و آنان بايد دين وى را تصديق كنند
همانگونه كه او دينشان را تصديق مىكند.