و گفتى
كه من و يارانم را پاسخى جز شمشير نيست. تو بعد از گريستن، حرف خندهدارى زدهاى.
كى پسران عبدالمطلب را ديدهاى كه از مقابل دشمنان پس روند و از شمشير ترسانده
شوند!* لختى درنگ كن حَمَل به جنگ مىپيوندند [2] به همين زودى كسى را كه مىجويى،
تو را خواهد جست و آن را كه دور مىپندارى به تو نزيك خواهد شد ...
و امام
(ع) در نامهاى ديگر در تهديد معاويه كه با فرافكنى و سخنپراكنىهاى خود، با
عَلَم كردن پيراهن عثمان درپى ايجاد فتنه و آشوب بود، مىفرمايد:
... و
شمشيرى را كه با آن جد تو و دايى و برادر تو را در يك رزمگاه زدم به همراه دارم.
(امام (ع) در جنگ بدر عتبه بن ربيعه، وليد بن عتبه و حنظلة بن ابىسفيان را به
هلاكت رساند.)
امام (ع)
سپاهيانش را فنون نظامى و درس جوانمردى مىآموخت
او
سپاهيان خود را در مقابله با دشمن از رموز جنگ آگاه مىساخت و حتى با دستور
فرمانده لايق، عقبنشينى و هجوم مجدد براى سيطره بر دشمن را نيكو مىدانست، چرا كه
عربها هرگونه فرار از مقابل دشمن را ننگ مىدانستند، اگر چه بنا به موقعيت جنگى
براى مصلحت و تجديد قوى براى حملهاى جديد بوده باشد. آن حضرت در آغاز نبرد با
دشمن به يارانش چنين توصيه مىفرمود: