نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 171
و امام
(ع) در يكى از سخنان ارزنده خود كه در دل شب از بسترش بيدار شده بود و به آسمان و
ستارگان آن مىنگريست و با يكى از ياران نزديكش بنام نوف بن فضاله بكالىّ درد دلى
داشت و حال انسانهاى زاهد را اينگونه بيان نمود:
اى نوف
خوشا به حال انسانهاى زاهد در دنيا كه به آخرت دل بستهاند، آنها مردمى هستند
زمين را فرش و خاك آن را بستر و آب آن را شربت گوارا براى خود قرار دادهاند. قرآن
را به جانشان بسته و دعا را ورد زبان خود قرار دادهاند. (در خلوت قرآن را تلاوت
كنند و به حكمتها و دقايق آن بينديشند و براى تواضع و خشوع در برابر خدا دعا را
بر زبان جارى سازند.) و همانند مسيح دنيا را از خود جدا ساختهاند.
البته
امام على (ع) در نهجالبلاغه از زهد و پارسايى و اوصاف زاهدان فراوان سخن گفته
است. و يكى از عناصرى كه براى موعظه خيلى مورد استفاده قرار گرفته است تقوا، زهد و
وابسته نبودن به دنياست. امّا اگر به همين عبارات شيوا و ارزنده امام (ع) كه در
تعريف زهد و اوصاف انسانهاى زاهد آمده است نيك بينديشيم، به اين نتيجه مىرسيم كه
زهد از نظر امام (ع)، مفهومى بسيار جامع دارد و از جايگاه بسيار والايى برخوردار
است و اين همان زهدى است كه اسلام مىخواهد.
زهد از
نظر امام (ع) بر سه اساس است: نداشتن آرزوهاى طول و دراز در دنيا، بجاى آوردن شكر
نعمت و خود نگهدارى در هنگام مواجه شدن با گناه و حرام. تنها دل كندن از دنيا و
خود را در سختىهاافكندن، زهد به حساب نمىآيد، بلكه آغاز زهد بىميلى در دنياست
كه اين بىميلى بايد همراه با شكرگزارى نعمتهاى الهى باشد و اين شكرگزارى و عبادت،
ارتباط بين زاهد و خداست و از سوى ديگر بايد از محرّمات و گناه و آلودگىها اجتناب
كند و هركدام اينها بدون ديگرى معنى ندارد.