نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 200
آن حضرت
هميشه از اين امتياز بزرگ برخوردار بود. عدالت از زندگى او جدا نشدنى بود،
همانگونه كه روح از پيكر جداناپذير است. هرگز تبعيض و بىعدالتى در جامعه را تحمل
نمىكرد و در مناسبتهاى مختلف از جور و بىعدالتى در جامعه سخن مىگفت و از كار
آنان كه با بىعدالتى و ناديده گرفتن حقوق ديگران، امور جامعه را اداره مىكردند،
انتقاد نموده و براى اصلاح امور جامعه و گسترش حق و عدالت، واكنش لازم را نشان
داده و انتقاد سازنده و منطقى مىنمود. امّا اين روح عدالتخواهى و حقطلبى به
عنوان بزرگترين ارزش و منزلت در زندگى آن حضرت، در دوران كوتاه حكومتش به اوج خود
رسيد.
آنگاه كه
مردم مانند سيلى خروشان پس از كشته شدن عثمان، براى بيعت با على (ع) به سوى منزلش
روانه شدند، از يك سو حضور مردم را كه از بىعدالتى و ظلم در جامعه به ستوه
آمدهاند مىبيند، از سوى ديگر قرار دادن امور جامعه در مجراى طبيعى خود، پس از
اين همه نابسامانيها و بىعدالتيها را كار آسانى نمىداند. اگر چه اجراى عدالت و
استقرار حقّ براى على (ع) بزرگترين آرزوست و با وجود رنج و مشقتهاى فراوان، از
انجام اين وظيفه الهى بيشترين لذّت را مىبرد، امّا پيش بردن كارها بر پايه عدالت
و دادگسترى، براى بسيارى از انسانهاى آن روزگار كه مدتى راسرمست نعمتها بوده و
از ثروتهاى كلان وهنگفت، بهرهمند گشتهاند، دشوار است. على (ع) اگر حكومت را
بپذيرد، نه تنها از حيف و ميل اموال و پايمال شدن حقوق مردم جلوگيرى بعمل مىآورد،
بلكه در نظر دارد كه تمام حقوق پايمال شده و اموال بناحق مصرف شده را به جاى اصلى
خود بازگرداند و حق را در جاى خود قرار دهد. امام (ع) با آينده نگرى دقيقى كه
دارد، مىداند كه بسيارى از انسانهايى كه براى بيعت حضور يافتهاند تحمل شيوه
حكومت او را ندارند و در اين مسير دشوار او را همراهى نكرده و تنهايش مىگذارند،
حتى عليه او قيام هم مىكنند. بر همين اساسپيش از پذيرش حكومت با آنان اتمام حجت
نموده مىفرمايد: