نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 199
جامعه را
هم خدا خودش بايد به عهده بگيرد و هيچ كس غير از خدا حق ندارد مدير جامعه باشد.
يعنى جامعه بدون مدير بماند: «و انه لابدّ للناس من امير برّ او فاجر». اين يك
ضرورت اجتماعى است، يك ضرورت طبيعى و انسانى است كه جامعه به يك اداره كننده
احتياج دارد، مدير خوب باشد يا بد. اينها كه «لا حكم الّا للَّه» را مىگويند در
حقيقت مىخواستهاند حكومت على (ع) را- كه از آن ناراضى بودند- نفى كنند. در حالى
كه «لا حكم الّا للَّه»، «انداد للَّه» را نفى مىكرد. حاكميتى در عرض حاكميت خدا
و رقيب حاكميت اللَّه رانفى مىكرد. حاكميت على (ع)، حاكميتى است در طول حاكميت
خدا، سرچشمه گرفته از حكومت اللَّه، و اين مسئله را على (ع) روشن مىسازد.» [1]
عدالت على (ع)
برقرارى حق و عدالت در پرتو حكومت
على (ع)
مجسمه عدالت و مساوات بود. عشق بىپايانش به حق و عدالتخواهى، در تاريخ جايگاه
والايى داشته و در بين كلمات ارزندهاش از درخشندگى ويژهاى برخوردار است. عدالت
على (ع) تنها عدالت اخلاقى و فردى او نبود. عدالت على (ع) به گستردگى عالم پهناور
بود. او نه تنها عادلى به تمام معنا بود، بلكه عدالتخواهى بىهمتا بود و عدالت،
فكر و انديشه اجتماعى او بود و از مصاديق بارز «قوامّين بالقسط» بود. هم عادل بود
و هم برپادارنده عدل و مساوات. و در اين راه بيشترين پايدارى و استقامت را از خود
نشان مىداد.
عدالت از
نظر على (ع) يكى از اصولى است كه مىتواند تعادل اجتماعى را حفظ كند و به پيكر
اجتماع سلامت و به روح آن آرامش بخشد و در پرتو عدالت است كه جريان امور جامعه در
مجراى طبيعى خود قرار مىگيرد. و هركس برحسب توانمندى، لياقت و استعدادش، حق خود
را دريافت مىكند. و عدالت از نظر على (ع) آنچنان اهمّيت بالايى دارد كه حكومت را
براى اجراى عدالت و برقرارى حق، مىپذيرد. زندگى سراسر افتخار