نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 75
گرفت،
عبداللَّه بن سبا بود [1]، او در حالى كه امام خطبه مىخواند به سويش برخاست و
گفت: انت، انت ...!، امام فرمود: «ويلك مَنْ انا». عبداللَّه گفت: انت اللَّه.
امام او را دستگير كرد و گروههاى ديگرى كه امام را خدا مىدانستند همه را دستگير
كرد. از آنها خواست توبه كنند و در حضور آنها سر به سجده گذاشت و خداوند يگانه را
به عظمت ياد كرد.
براى
آنها برهان و دليل برپا داشت، آنها را تهديد به مرگ كرد امّا برنگشتند. گودالى را
كَند و آنها را در گودال انداخت، ابتدا بر آنها دودى راه انداخت كه شايد در اثر
ترس از مرگ توبه كنند، امّا چنين نكردند و امام سرانجام مجبور شد آنها را در آتش
بسوزاند. [2]
گروهى در
دشمنى با على (ع) راه افراط را پيش گرفتند و آنچه را كه امام از آينده خبر مىداد
انكار مىكردند و فضايل او را ناديده گرفته و آنچه از قول پيامبر خدا (ص) بيان
مىفرمود، دروغ مىانگاشتند و دست از لجاجت و دشمنى با على (ع) برنمىداشتند، او
را از دين خدا و رسول خدا (ص) خارج مىدانستند. حضرت براى آنها اقامه برهان
مىنمود، نصيحت مىكرد و مىگفت:
«... اتَراني أَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللَّه
عليه و اله و سلّم وَ اللَّهِ لأَنَا أوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ فَلَا أَكُونُ أَوّل
مَنْ كَذَب عَلَيْهِ ...» [3]؛
... آيا
پنداريد كه من بر رسول خدا كه درود و سلام خدا بر او باد! دروغ مىبندم؟! به خدا
(سوگند) من نخستين كسى بودم كه (پيامبرى) او را پذيرفتم و نخستين كسى نخواهم بود
كه بر او دروغ ببندم ...
آنها بر
دشمنى خود با على (ع) اصرار مىكردند و نصيحت و برهان بر آنها تأثير نداشت. و على
(ع) را مجبور كردند كه شمشير عدالت از نيام بركشد و آنها را به هلاكت
[1] .
عدهاى عبداللّه بن سبا را شخصيت دروغى مىدانند (علاّمه عسكرى، محمد جواد مغنيه و...).
[2] .
رك: شرح نهجالبلاغه، ابن ابىالحديد (رحلى)، ج 1، ص 425 به بعد (شرح خطبه 58) و
چاپ وزيرى، ج 5، ص 5 و ج 8، ص 119 به بعد.
و در
منابعى آمده است كه امام دستور داد، گودالهايى حفر كردند كه با سوراخ به هم وصل
مىشدند، غلات را در گودالى قرار دادند و در گودالهاى ديگر، آتش برافروختند، كه
در اثر دود غليظ، مُردند. نك: شيخ طوسى، اختيار معرفة الرجال، ج 1، ص 325.