از من
بپرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد. قسم به آن كسى كه جانم به دست اوست نمىپرسيد از
چيزى كه ميان شما تا روز قيامت است و نه از گروهى كه صد تن [2] را به راه راست مىخواند
و صد تن را به ضلالت و گمراهى مىكشاند، جز آنكه شما را آگاه مىكنم از آن كسى كه
مردم را بدان فرا مىخواند و آن كسى كه آنها را رهبرى مىكند و آن كسى كه آنها را
مىراند و آنجا را كه فرود آيند و آنجا را كه بارگشايند و آن كه از آنان كشته شود
و آن كه از ايشان بميرد ...
همانگونه
كه پيشتر گذشت، «سَلُونِى قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِى»
عبارتى منحصر به فرد بود و غيراز على (ع) كسى جرأت گفتن آن را نداشت. ابن
ابىالحديد به نقل از ابوعمر محمّد بن عبدالبر صاحب كتاب «الاستيعاب» و به نقل از
ابوجعفر الاسكافى صاحب كتاب «نقضالعثمانيه» مىگويد:
«لَمْ يَقُلْ احدٌ من الصحابة رضى اللَّه عنهم «سلونى قبل ان
تفقدونى» الّا على بنابىطالب.
و روى
شيخنا ابو جعفر الاسكافى فى كتاب نقض العثمانية عن على بن الجعد، عن ابنشبرمة،
قال: «ليس لاحد من الناس ان يقول على المنبر «سلونى»
الّا على بنابىطالب (ع)». [3]
ابن
ابىالحديد در شرح اين سخنان امام (ع) مىگويد:
«اين
ادّعا از طرف على (ع)، ادّعاى ربوبيت و نبوّت نيست بلكه او مىگفت اين را رسول خدا
(ص) به من خبر داده است. و ما اخبار و آيندهنگرييهاى آن حضرت را بارها امتحان
كرديم و آنها را موافق با واقع يافتيم و اين خود دليلى بر صدق گفتار امام (ع) است،
مانند خبر دادن امام از ضربت خوردن خود، به شهادت رسيدن فرزندش حسين در كربلا، به
حكومت رسيدن معاويه و روى كار آمدن حجاج و سرانجام كار خوارج در نهروان و ...» [4]