نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 78
او بيش
از بيست و پنج مورد از پيشگويىهاى امام را كه به وقوع پيوسته است براى نمونه نام
مىبرد.
ابن
ابىالحديد به نقل از ابن هلالثقفى در كتاب «الغارات» از زكريا بن يحيى عطار از
فضيل بن محمد بن على روايتى آورده است كه در آن گويد:
«آنگاه
كه على (ع) فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي
فَوَ اللَّه لَا تَسْأَلُونِى عَنْ فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً و تهدى مِائَةً إِلَّا
أَنْبَأْتُكُمْ بناعِقَتِها وسَائقَتِهَا» مردى از جا برخاست و گفت از
تعداد موهاى سر و ريشم خبر بده! على (ع) به او گفت: «به خدا قسم دوستم (رسول خدا
(ص) به من خبر داد كه بر هر تار از موهاى سر تو فرشتهاى است كه تو را لعن و نفرين
كند و بر هريك از موهاى ريش تو شيطانى است كه تو را مست گمراهى نمايد و بدان در
منزل تو بچه بزغالهاى وجود دارد (منظور پسر همان مرد است) كه فرزند رسول خدا (ص)
را مىكشد. و پسرش سنان ابن انس النخعى در آن روز كودكى بود كه بر زمين مىخزيد،
سرانجام در قتل امام حسين (ع) در كربلا شركت كرد.» [1]
امام (ع)
افقى گسترده از آينده امّت اسلام را فراروى آنها مىگشايد، از فتنهها، حوادث، ظلم
و ستمها، خبر مىدهد. دسترسى نداشتن مردم به امام عصرشان را گوشزد مىكند، مظلوميت
و تنهايى امامان و اسلام را پيشبينى مىكند، و به همين منظور بارها در سخنرانىها
و در بالاى منابر، مردم زمان خويش را به سؤال كردن از احكام الهى، از آينده و از هر
چيزى كه آنها بخواهند، ترغيب مىنمايد. باز هم امام در يكى (ع) از سخنانش از مردم
تقاضاى پرسش مىكند و جويبارى از كوثر زلال وجودش را كه به منبع بىپايان الهى
متصل است به روى مردم مىگشايد كه شايد تشنگانى جانِ خشكيده خود را سيراب كنند و
از فيوضات اين نعمت بزرگ الهى بهره جويند. امام (ع) رو به مردم كرده مىفرمايد: