نام کتاب : اندیشه های اسلامی در بستر تاریخ نویسنده : ابراهیمزاده، عبدالله جلد : 1 صفحه : 156
امام پير مرد را به نزد خود فراخواند و فرمود: اى پيرمرد،
مردى از پدرم همين سؤال را كرد و پدرم به او جواب داد: اگر بر اين انتظار بميرى، بر
رسول خدا و على بن ابيطالب و حسن و حسين (ع) وارد مىشوى و دلت خنك و چشمت روشن مىگردد
و ملائكه مكرم با رَوْح و ريحان به استقبالت مىآيند و اگر زنده مانى نيز با ديدن حكومت
ما چشمت روشن مىگردد. [1]
اين حديث ظهور دارد كه حركت امامان هدفدار بوده، آنان
درصدد تشكيل حكومت اسلامى و به عهده گرفتن زمام امور بودهاند به طورى كه گاهى اصحاب
نزديك امام از رفتار و گفتار آنان چنين برداشت مىكردهاند كه پيروزى آنان به همين
زودى خواهد بود. [2]
دشمنان امام نيز به وضوح اين هدف را در رفتار و مبارزات
امامان مىديدند و از اين رو خليفه را به وجود رقيب هشدار مىدادند. [3] خود خليفه
نيز اين مطلب را مىفهميد و حتى امامان در فرازهايى از مبارزه از علنى شدن اين هدف
نيز ابا نداشتند. به عنوان مثال، هارون از امام موسى بن جعفر خواست تا حدود فدك را
معين كند و آن را پس بگيرد. امام كاظم (ع) فرمود كه اگر حدود آن را معين كند، هارون
آن را پس نخواهد داد و بعد چهار مرز حكومت اسلامى را به عنوان حدود فدك معرفى كرد و
هارون با شنيدن سخن امام، رنگ از چهرهاش پريد و فهميد كه منظور امام، حكومت و خلافت
است. [4]
مأمون نقل مىكند كه وقتى پدرم به مدينه رفت، موسى بن
جعفر بر پدرم وارد شد و پدرم به احترام ايشان برخاست و به استقبال آمد و او را تا نزديك
بساط خود سوار بر مركب جلو برد و با احترام پياده كرد و بر بساط نشاند و با هم به نجوا
پرداختند و موسى بن جعفر از فقر و تنگى معيشت خود و عائلهاش سخن گفت. آنگاه پدرم
به همه حاضران صلههاى از پنج هزار دينار به بالا داد ولى با وجود شنيدن شكايت موسى
بن جعفر از تنگى معيشت و وعده صله پنجاه هزار درهمى، به ايشان فقط دويست دينار داد.
از پدرم علت اين كار را
[1] - بحارالانوار، ج 46، ص 362. مشابه همين بشارت را
امام صادق (ع) به شيعيانش مىدهد. «عنصر مبارزه، ص 44 به نقل از نورالثقلين»