نام کتاب : اندیشه های اسلامی در بستر تاریخ نویسنده : ابراهیمزاده، عبدالله جلد : 1 صفحه : 166
به خدا سوگند، اين جامه پشمين خود را چندان پينه كردم
كه از پينه كننده، شرمسارى بردم.
يكى به من گفت: آن را دور نمىافكنى؟! گفتم از من دور
شو، كه بامدادان، مردم، شبروان را مىستايند.
زهد و سادهزيستى پيشوايان معصوم (ع) به وارثان و راويان
احاديث آنان، يعنى عالمان دينى به ارث رسيده است. به عنوان نمونه:
ملا صدرا مىگفت: چون بخشى از گناهان، نتيجه پرخورى و
شكم پرورى است، بايد در صرف غذا امساك كرد و همواره اين شعر سعدى را مىخواند:
اندرون از طعام خالى دار تا در
آن، نور معرفت بينى
ملا صدرا در شبانه روز يك وعده غذا مىخورد و غذايش فرقى
با غذاى طلّاب نداشت و در فصل تابستان به صرف مقدارى ميوه اكتفا مىنمود. او با آن
كه از بزرگترين علماى عصر خود بود، با سادگى زيست مىكرد. هر كس كارى با او داشت مىتوانست
در هر ساعتى از ساعات روز بدون واسطه او را ببيند و مشكلش را با وى در ميان بگذارد.
[1]
زهد وحيد بهبهانى به اندازهاى بود كه لباسهايش كرباس
و تابدار (قماشى است كه نخش را تاب داده، بافند) بود و غالب آنها را همسرش مهيّا مىكرد.
در مدّت عمر به جمع زخارف دنيوى توجه نداشت. كنارهگيرى از زراندوزان، شيوه او بود
و مصاحبت با مستمندان را خوش داشت. [2]
شيخ انصارى، آن مرجع كلّ فى الكلّ شيعه آن روزى كه مىميرد
با آن روزى كه به صورت يك طلبه فقير دزفولى وارد نجف شده فرقى نكرده است. وقتى كه خانه
او را نگاه مىكنند، مىبينند مثل فقيرترين مردم زندگى مىكند.
دارايى شيخ هنگام درگذشت او، معادل 17 تومان پول ايرانى
بود كه همان مقدار هم مقروض بود. بازماندگانش قدرت قيام به لوازم معمولى اقامه عزا
نداشتند و يكى از ثروتمندان، شش شبانه روز به تمام مراسم و لوازم مجلس ختم و ترحيم
او قيام كرد. [3]