نام کتاب : اندیشه های اسلامی در بستر تاریخ نویسنده : ابراهیمزاده، عبدالله جلد : 1 صفحه : 66
براساس اين تفكر، رسول گرامى اسلام (ص) پس از هجرت به
مدينه بلافاصله نظامات و تشكيلات سياسى و حكومتى ايجاد كرد، و با استقبال مردمى هم
مواجه شد. اين روند «تشكيل حكومت اسلامى» پس از آن حضرت نيز ادامه يافت؛ و اساساً كشمكش
اصلى و عمده فرق اسلامى بر سر خلافت و امامت همه جانبه بر جامعه اسلامى بود كه نقطه
تلاقى و بروز اختلاف ديدگاهها را همين بعد ظاهرى امامت يعنى زعامت و رهبرى سياسى و
حاكميت بر امور جامعه اسلامى، تشكيل مىداده است.
راز اين سخن امام راحل (ره) نيز كه اسلام را جز حكومت
نمىداند، همين است. ايشان مىفرمايد:
با دقت در ماهيت و كيفيت احكام شرع درمىيابيم كه اجراى
آنها و عمل به آنها مستلزم تشكيل حكومت است و بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور اجرا
و اداره، نمىتوان به وظيفه اجراى احكام الهى عمل كرد [1] ... نهاد حكومت آن قدر اهميت
دارد كه نه تنها در اسلام، حكومت وجود دارد بلكه اسلام چيزى جز حكومت نيست ... [2]
حكومت دينى نه حكومت دينداران
مراد از حكومت دينى مورد نظر اسلام و قرآن، حكومت اسلامى
به معناى مصطلح و رايج آن در عرف سياسى است، نه حكومت دينداران، آنچنان كه برخى از
روشنفكران و نويسندگان سكولاريست داخلى مطرح مىكنند. مراد آنان از حكومت دينداران
اين است كه ضرورت ندارد همه راهكارهاى اجرايى و قانونى حكومت از شرع و متون دينى آن
استنباط گردد و به طور دقيق به اجرا درآيد تا نيازمند به تشكيلات سياسى- ادارى موجود
در نظام جمهورى اسلامى با محوريت ولايت فقيه و نظارت شوراى نگهبان باشد، بلكه هر كس
از مسلمانان كه توانست بر منصب حكومت تكيه زند و با شرع مخالفتى نداشته و