نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 138
او (عايشه) به آرزوى ديرينه خود نايل آمد، آرامش و راحتى
در دلش احساس نمود.
همان طور كه شخص از برگشتن مسافرش احساس سرور و آرامش
مى كند. [1]
ه- عايشه و جنگ جمل
عايشه تا اواسط دوران حكومت عثمان با وى همراه و هم رأى
بود، ليكن در اواخر حكومت عثمان به موضع مخالف افتاد و روز به روز مخالفت او با خليفه
بيشتر شد، به طورى كه سر دسته مخالفان گرديد.
وقتى مسلمانان كوفه در اعتراض به اعمال وليد بن عقبه،
حاكم كوفه، به مدينه آمدند، عثمان آنها را تهديد كرد. آنها به عايشه پناه بردند؛ وقتى
عايشه جريان را شنيد، كفش رسول خدا را بلند كرد و فرياد زد:
چه زود سنّت رسول خدا، صاحب اين كفش را پشت سرانداختى.
[2]»
و از آن به بعد مخالفت اوج گرفت تا وقتى كه مسلمانان عليه
خليفه شورش كردند.
عايشه كه از عثمان دلى پرخون داشت و در سر، هواى حكومت
پسر عمويش، طلحه را مى پروراند، از شورش مردم عليه عثمان بيشترين استفاده راكرد و عثمان
را به باد انتقاد و توبيخ گرفت. عثمان درجواب او اين آيه قرآن را خواند:
خداوند براى كافران به همسر نوح و لوط مثل زده كه در اختيار
دو بنده از