نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 137
پس از اين اعتراض ديدم چهره رسول خدا برافروخت و آن چنان
تغيير كرد كه مانندش را تنها به هنگام فرود آمدن وحى بر آن حضرت ديدم كه نگران دستورهاى
آسمانى است تا پيام رحمت نازل شود يا عذاب. بنا به روايت ديگرى كه خود عايشه نقل كرده
است، پيامبر فرمود:
نه ... هرگز خداوند بهتر از او را به من عوض نداده است.
[1]
حسادت عايشه نسبت به فاطمه سلام الله عليها و امام على
عليه السلام از همين جا نشأت مىگيرد. او بارها به پيامبر اعتراض كرد كه چرا به فاطمه
اين قدر اظهار علاقه مى كنى و او را مى بوسى.
احاديث پيامبر در مورد مقام حضرت زهرا سلام الله عليها
و علاقه ايشان به صدّيقه كبرى سلام الله عليهاو شوهر و فرزندانش، براى عايشه بسيار
ناگوار و غير قابل تحمل بود و حسد و كينه او را نسبت به اين خانواده بيشتر مى كرد.
اين كينه هيچ گاه از قلب عايشه زدوده نشد.
ابن ابى الحديد مىگويد:
فاطمه از دنيا رفت و زنان رسول خدا همگى براى عرض تسليت
پيش بنىهاشم رفتند، جز عايشه كه اظهار بيمارى كرد. [2]
وقتى خلافت به حضرت على عليه السلام رسيد، عليه ايشان
جنگ جمل را به راه انداخت و زمانى كه خبر شهادت آن حضرت را شنيد، سجده شكر به جا آورد
[3] و به اين شعر ترنم كرد:
[1] - نقش عايشه در تاريخ اسلام، ج 1، ص 93 به نقل از
كتب اهل سنت
[2] - همان، ص 105 به نقل از شرح ابن ابى الحديد، اعلام
النسا، ج 3، ص 102