responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 149

رابطه با پيرمرد مجبوبى به نام مأبور متهم كردند.) خداوند به دست امام على عليه السلام بطلان آن اتهام را آشكار كرد، به‌طورى كه جايى براى هيچ گونه حرفى باقى نماند. [1]

اصل واقعه از اين قرار بود كه پادشاه اسكندريه به همراه ماريه، پيرمرد ممسوح و مجبوبى به نام مأبور را براى خدمتگزارى او فرستاد. اين فرد بنا به گفته علماى رجال، برادر يا عموزداه ماريه بود. [2] بعضى از همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله كه حسد و رشك ماريه را داشتند، با همدستى و همراهى منافقان، اين بانو را به رابطه نامشروع با مأبور متهم كردند.

عايشه گويد:

پيامبر، فرزندش‌ابراهيم را پيش من آورد و گفت: شباهت ابراهيم با من را چگونه مى بينى؟ گفتم: به هر كس كه شير گوسفند دهند، سفيد و فربه مى شود.

فرمود: شباهتى با من ندارد؟ از روى حسادت و غيرت گفتم: من شباهتى نمى بينم.

علاوه بر گفته من، سخنان مردم در مورد اتهام ماريه به گوش رسول خدارسيد و ايشان حضرت على عليه السلام را مأمور كشتن مأبور كرد. امام على عليه السلام به دنبال اجراى مأموريت رفت و بر حسب اتفاق در هنگام تعقيب وى مشاهده كرد كه متّهم به هيچ وجه از لحاظ جسمى توان چنين كارى را ندارد، امير مؤمنان عليه السلام برگشت و جريان رابراى پيامبر شرح داد. آن حضرت نيز خدا را شكر كرد كه او و خاندانش را از فحشا باز داشته است. [3]


[1] - شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 190

[2] - تنقيح المقال، ج 3، فصل النسا، ص 82؛ استيعاب بهامش الاصابه (در حاشيه اصابه)، ج 4، ص 411؛ الاصابه، ج 4، ص 404؛ طبقات، ج 8، ص 212

[3] - حديث الافك، جعفر مرتضى عاملى به نقل از مستدرك حاكم، ج 4، ص 39 و درالمنثور، ج 6، ص 240 و طبقات، ج 1، ص 88 و مصادر متعدد ديگر از اهل سنت با تفاوتهايى در الفاظ و عبارات. بعضى اشكال كرده‌اند كه چگونه ممكن است رسول خدا به واسطۀ اتهام، فرمان قتل قبطى را بدهد. امام صادق عليه السلام در روايتى اين توهم و اشكال را جواب داده است. عبدالله بن بكير گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور كشتن مرد قبطى را داد، آيا مى دانست كه عايشه دروغ مى گويد يا نمى دانست و خدا خون قبطى را به خاطر احتياط امام على عليه السلام حفظ كرد؟ امام فرمود: نه، به خدا سوگند مى دانست و اگر دستور رسول خدا به على از باب عزيمت و تكليف حتمى بود، على عليه السلام بر نمى گشت مگر بعد از كشتن او، و ليكن رسول خدا اين دستور را طورى داد كه هم او كشته نشود و هم عايشه از گناهش برگردد ولى از گناهش برنگشت و از اينكه خون مسلمان بى‌گناهى ريخته شود، هيچ باكى نكرد (ترجمه الميزان، ج 15، ص 146، چاپ انتشارات اسلامى).

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست