نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 153
كردند، چهره خود را پوشاند و گفت: روز هرمز سياه باد!
عمر سخن او را نفهميد و خيال كرد كه دشنام مى دهد از اين رو گفت: اين كنيزك مرا دشنام
مى دهد، و خواست او را بزند كه امام على عليه السلام او را منع كرد. [1] سپس، خليفه
دستور داد تا او را براى فروش عرضه كنند و براى اينكه خريداران، قيمت بيشترى بپردازند،
گفت نقاب از صورت وى بردارند.
شهربانو از برداشتن نقاب خوددارى كرد و به شدّت به سينه
مأمور كوبيد. [2]
امام على عليه السلام به عمر گفت:
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است كه بزرگ هر قوم
را احترام كنيد، پس او را در انتخاب شوهر، آزاد بگذار و هر كس را كه انتخاب كرد، قيمتش
را با او حساب كن. [3]
وقتى كه بنا شد او را در انتخاب همسر آزاد بگذارند، از
پس پرده ازوى سؤال شد، آيا شوهر مى خواهى، او سكوت كرد.
امام فرمود:
او اراده ازدواج كرد و فقط انتخاب، باقى مانده است. عمر
گفت:
[1] - بحارالانوار، ج 46، ص 9، در بعضى از روايات آمده
است كه اسارت وى درزمان عثمان بود. ودر بعضى ديگر آمده است كه در زمان امام على (ع)
بوده است. البته بعضى از علما اسارت وى در زمان امام على را صحيح دانستهاند به اين
جهت كه گفته اند امام سجاد در زمان خلافت امام على (ع) متولد شده و خيلى بعيد است كه
اين بانو از زمان خلافت عمر تا زمان خلافت امام على (ع)، يعنى حدود 22 سال، حامله نشده
باشد
[2] - اسعاف الراغبين در حاشيۀ نورالابصار، ص
236، با دخل و تصرف