responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 190

حضرت على عليه السلام پس از ضربت خوردن، به امامه وصيّت كرد كه مى‌ترسم معاويه بعد از من تورا خواستگارى كند و دوست ندارم به همسرى او درآيى؛ چنانچه به همسر نياز داشتى با مغيرة بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب ازدواج كن.

پس ازشهادت آن حضرت و تمام شدن عدّه، معاويه به مروان مأموريت داد كه از امامه خواستگارى كند و مهريه او را صدهزار دينار قرار دهد، ولى امامه پيشنهاد او را نپذيرفت و با مغيره ازدواج كرد. [1]

در بحارالانوار از «قوت القلوب» روايت شده كه مغيرة بن نوفل و ابوالهياج بن ابى سفيان بن حارث پس از شهادت امام على عليه السلام از امامه خواستگارى كردند، ولى امامه به آنان جواب ردّ داد و از امام على عليه السلام نقل كرد كه جايز نيست همسران پيامبر و وصى پيامبر بعد از پيامبر يا وصىّ، با ديگرى ازدواج كنند. [2]

گفته اند: هنگام وفات امامه، درد سختى بر او عارض شد، به‌طورى كه زبانش بند آمد، امام حسن و امام حسين عليهما السلام بر بالين او حاضر شدند و چون نمى توانست صحبت كند، از او سؤال مى كردند كه آيا فلان بنده و خانواده اش را آزاد كردى؟ و او با اشاره سر جواب مى داد. به همين صورت وصاياى او را دريافتند و صحت آن را امضا كردند. [3]

گفته اند: از او فرزندى متولد نشد [4] و بنا به قول ديگرى گفته‌اند كه او مادر محمد بن على اوسط است كه در كربلا در ركاب برادرش امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد. [5]


[1] - الاصابه، ج 4، ص 237

[2] - بحارالانوار، ج 42، ص 92

[3] - تنقيح المقال، ج 3، فصل النسا، ص 69

[4] - همان

[5] - همان، ج 2، ص 83

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست