نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 224
«كسانى كه كافر شده و به خدا و رسول نگرويدهاند، مپندارند
مهلتى كه به آنها مى دهيم براى آنها خير است، بلكه ما از اين جهت به آنها مهلت مى دهيم
كه برگناه خود بيفزايند و براى آنها عذابى دردناك است» اى فرزند آزاد شدگان! (لقبى
كه رسول خدا هنگام فتح مكّه به قريش داد) آيا اينكه زنها و كنيزانت را در پس پرده
بنشانى و دختران رسول خدا را اسير وار بگردانى از عدل و داد است؟ تو پرده حجاب از آنها
برگرفتى و چهره آنان را بر اجنبيان آشكار ساختى و به همراهى دشمنان، شهر به شهر گرداندى
و باعث شدى كه اهل هر منزلگاه و سرچشمه اى، به آنها بنگرند و خويش و بيگانه و مردمان
پست در پى ديدار چهره آنان باشند، درحالى كه از مردانشان كسى را همراه نداشتند تا ياورشان
باشد. چه اميد مراقبت و حمايت مى رود به پسر كسى كه دهانش جگرهاى پاكان را (كه نتوانست
بجود) بيرون افكند (اشاره به كار هند جگر خوار مادر معاويه كه خواست جگر حمزه سيدالشهدا
را بجود ولى نتوانست) و گوشتش از خون شهدا روييده؟! او چگونه در دشمنى با ما اهل بيت
رسول خدا سستى ورزد، كسى كه از روى تكبر و دشمنى و كينه به ما مى نگرد؟ تو بدون اينكه
خود را گناهكار بدانى و اين عملت را جنايتى عظيم بشمارى مىگويى: اى كاش پدران من
(كه درجنگ بدر به دست مسلمانان كشته شدند) در اينجا حاضر بودند و از روى شادى بانگ
مى زدند و چهره هايشان از خرسندى مى درخشيد و مى گفتند:
اى يزيد دست مريزاد! چوبدستى بردندانهاى اباعبدالله، آقاى
جوانان بهشت مىزنى. چرا چنين نگويى درحالى كه با ريختن خون ذرّيّه پيامبر و ستارگان
زمين از آل عبدالمطلب زخم را به بن استخوان رساندى و ريشه را كندى؟
بزرگان قومت را صدا مى زنى؟ بزودى بر جايى كه آنها وارد
شدند تو هم
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 224