نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 223
ابن زياد دستور قتل امام چهارم را داد، با وساطت و جانبازى
اين بانو از قصدش منصرف شد. دختر امير مؤمنان در تمام اين مدت و در طول مسافرت شام،
علاوه بر انجام وظيفه تبليغ و نگهدارى بيوه زنان و كودكان بىسرپرست، در حفظ جان امام
زمان خود نيز باتمام وجود مى كوشيد. [1]
و- مجلس يزيد
اسراى اهل بيت را از كوفه به شام بردند. وقتى آنها را
در مجلس يزيد عليهاللعنة حاضر كردند، سر مقدس امام حسين عليه السلام در تشتى جلوى
يزيد بود و آن ناپاك، با چوب دستى به دندانهاى آن حضرت مى زد و اشعار كفر آميز مىخواند.
حضرت زينب عليها السلام، خطاب به يزيد گفت:
حمد و سپاس تنها خدا را سزد. درود بر رسولخدا و آل او.
چه راست فرمود خدا، آنجا كه مى فرمايد: «سرانجام آنها كه بدى كردند چه بداست، چه آنكه
آيات خدا را دروغ شمردند و آن را مسخره نمودند.»
اى يزيد! گمان كردى، اكنون كه راههاى زمين و آفاق آسمان
را بر ما بستى و با ما مانند اسيران رفتار كردى، ما پيش خدا خوار شده ايم و تو گرامى
شده اى؟ و اين پيروزى ظاهرى تو از آن جهت است كه پيش خدا منزلتى دارى؟
بينى بالا گرفته و به گوشه چشم نگاه مى كنى و شاد و خرّمى
كه دنيا به تو رو آورده و امورت منظم شده است؛ ملك و حكومت ما برايت مصفا گرديده؟
آرام باش! آرام باش! مگر كلام خدا را فراموش كرده اى كه
مى فرمايد: