نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 234
الف- شهامت وبلاغت
امّ كلثوم همراه برادرش اباعبدالله الحسين عليه السلام
به كربلا آمد. سرانجام، روز عاشورا با تمام مصيبتهاى خونبارش به پايان رسيد. آن شب
امّ كلثوم در كنار خواهرش زينب، به پرستارى و نگهدارى اطفال پرداخت.
روز بعد، قافله اسرا به سوى كوفه حركت داده شد. هنگام
ورود به كوفه، امّ كلثوم در حالى كه نان و خرماى مردم كوفه را به ميان آنها پرتاب كرد،
فرياد زد: «اى اهل كوفه! صدقه بر ما حرام است!» سپس در حالى كه صدايش به گريه بلند
بود كوفيان رامخاطب قرار داد و فرمود:
اى مردم كوفه! بدى و رسوايى بر شما باد! شما را چه شده
است كه حسين را يارى نكرديد و او را كشتيد و اموال ودارايى اش را غارت كرديد و تصرف
نموديد و اهل بيتش را به اسارت گرفتيد و حال بر او گريه مى كنيد؟! هلاك وتباهى و دورى
از رحمت خدا بر شما باد! آيامى دانيد چه جنايت بزرگى مرتكب شده وچه گناه و بار سنگينى
بر پشت خود نهادهايد و چه خونهايى ريخته و چه پرده نشينان بزرگوارى را مصيبت زده
كرديد و چه دخترانى را جامه ربوده و چه اموالى راغارت كرده ايد؟! بهترين مردم بعد از
رسول خدا را كشتيد. رحم از دلهاى شما رخت بر بسته است. آگاه باشيد كه حزب و گروه خدارستگارانند
و حزب و گروه شيطان از زيانكاران.» سپساشعارى به اين مضمون خواند:
برادرم را به ستم كشتيد، بزودى آتشى سوزان شما را در بر
گيرد.
خونى را ريختيد كه خدا و قرآن و پيامبر ريختن آن راحرام
كرده بودند.
پس شما را به آتش دوزخ بشارت باد كه به يقين در آن جاويدان
خواهيد ماند. تا زندهام در مرگ برادرم گريان خواهم بود. چه او بهترين كسى بود كه
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 234