نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 273
رسول خدا صلى الله عليه و آله شهادت فرزندش «عمرو بن معاذ»
را به وى تسليت گفت.
كبشه عرض كرد:
اى رسولخدا! چون شما رابه سلامت يافتم، ديگر هيچ مصيبتى
بر من سنگين نيست. پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى ام معبد! بشارت باد بر
شما كه كشتگانتان در بلندىهاى قصرهاى بهشت باهم سير مى كنند و شفاعت آنها در حق شما
مقبول است. كبشه عرض كرد: «اى رسول خدا راضى شديم. اكنون در حق بازماندگان دعاى خير
بفرما.» پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دعا فرمود: خدايا! مصيبت اينها راخودت جبران
نموده و حزن و اندوهشان را برطرف كن. [1]
و- حَمْنَه، دختر جَحْش
هنگام بازگشت از احد به سوى مدينه، «حمنه» دختر جحش بن
رِئاب (خواهر زينب كه به همسرى پيامبر در آمد) به حضور پيامبر رسيد. وقتى، خبر شهادت
برادرش «عبدالله» را شنيد، گفت: «انا لله و انا اليه راجعون» و براى وى طلب آمرزش كرد.
سپس خبر شهادت دايى خود- حمزة بن عبدالمطلب- را شنيد، باز كلمه استرجاع راگفت و براى
وى طلب آمرزش كرد. اما هنگامى كه از شهادت شوهرش مصعب بن عمير، با خبر گشت، شيون نمود.
پيامبر فرمود: