نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 272
را كنار برادرش ديد كه شمشيرها بدن او را دريده بود. براى
صفيّه، ناگوار بود، كه برادر خود را با دو جامه، كفن كند و آن مرد انصارى بدون كفن
باشد، از اين رو جامه بزرگتر را براى حمزه گذاشت- كه قامتى بلند داشت- و جامه ديگر
را به آن مرد اختصاص داد. [1]
در جنگ «احزاب» مسلمانان براى مقابله با دشمن به خارج
از شهر رفته، و زنان، پيرمردان و كودكان در شهر مانده بودند. چون مسلمانان، به شدت
گرفتار دشمن بودند، كسى نبود كه خطر «بنى قريظه» را از شهر دور كند.
از طرفى، يك نفر از يهود بنى قريظه، براى خبر گرفتن، اطراف
يكى از برجها مى چرخيد. صفيّه كه داخل برج بود، به حسان بن ثابت گفت:
خطر اين مرد را دفع كن. حسان عذر خواست و گفت: «به خدا
قسم تو خود مى دانى كه من اهل اين كار نيستم.
صفيّه كه از حسان نا اميد شده بود، گرزى برداشت و از برج
فرود آمد و گرز را چنان بر سر يهودى نواخت كه در دم كشته شد. [2]
ه- كبشه، مادر سعدبن معاذ
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از غزوه احد بازگشت
«كبشه» به استقبال پيامبر شتافت. در اين حال، سعد بن معاذ كه لجام اسب پيامبر را در
دست داشت عرض كرد: «اى رسول خدا صلى الله عليه و آله اين مادر من است كه به استقبال
مى آيد.»
رسول خدا فرمود: «درود بر او باد.» چون كبشه به پيامبر
صلى الله عليه و آله رسيد،