نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 277
دنياى ناپايدار است.
خداى عزوجل مى فرمايد: اى اهل ايمان! در كار دين صبور
باشيد و يكديگر رابه صبر سفارش كنيد و مهيا و مراقب كار دشمن بوده، از خدا بپرهيزيدتا
رستگار شويد. [1]
چون امشب را به صبح آوريد، با بصيرت به جنگ دشمن شتاب
كنيد و از خداوند طلب مغفرت نماييد. چون تنور جنگ را شعلهور يافتيد، به مركز ميدان
جنگ و به سوى فرمانده دشمن بتازيد تا به غنيمت و كرامت در سراى آخرت نايل شويد.
آنگاه فرزندانش، در حالى كه نصيحت او را پذيرفته بودند،
خارج شده و به پيش تاختندو در حال رجز خوانى به جنگ پرداختند. آنها امتحان خوبى دادند
و در آخر، همگى به شهادت رسيدند. (رحمت خداوند بر آنان باد). وقتى خنسا خبر شهادت فرزندانش
را شنيد، گفت:
حمد و سپاس خداوندى راكه مرا به شهادت آنان شرافت داد.
از خداوند اميد دارم كه ما را در سراى آخرت مجتمع گرداند. [2]
ام الفضل در واقعه جمل
ام الفضل، دختر حارث و مادر عبدالله بن عباس، درمكه بود.
وقتى اجتماع مردم را با طلحه، زبير و عايشه ديد و عزم آنها را در جنگ باامام على عليه
السلام مشاهده كرد، مردى را از قبيله «جهينه» به نام ظفر، اجير نمود و