responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 281

هوازن را پراكنده ساخت و چه بسيار وقايعى از اين دست، كه در دلهاى بدخواهان دورويى، كينه و شقاوت نسبت به او كاشت.

من نهايت سعى خود را در سخنم به كار بردم و در نصيحت مبالغه كردم، اماتوفيق به دست خداوند است. سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما باد.

معاويه گفت:

اى ام الخير! قصد تو از اين خطبه و تشجيع، فقط كشتن من بود و اگر من امروز تو را بكشم گناهى نكرده‌ام.

ام الخير گفت:

به خدا قسم بدم نمى‌آيد از اين‌كه خداوند قتل مرا به دست تو جارى كند و مرا با بدبخت شدن تو سعادتمندگرداند. [1]

ج- عِكْرَشه دختر اطْرُش‌

اين بانو كه از سخنوران به نام بود، در جنگ صفين در كنار اصحاب امام على عليه السلام حضور داشت و به تشويق رزمندگان همت مى‌گماشت.

در زمان خلافت معاويه، روزى بر او وارد شد و به عنوان خليفه بر او سلام كرد. معاويه گفت:

آيا اكنون اميرمؤمنان شده ام؟ جواب داد: آرى، چون امام على عليه السلام ديگر در اين دنيا نيست. معاويه، صحنه صفين و سخنان حماسى عكرشه را به ياد آورد و گفت: آيا تو همان نيستى كه كمر را محكم بسته و شمشير راحمايل كرده‌


[1] - اعلام النسا، ج 1، ص 389-392

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست