responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 285

از اطرافيانش نظر خواست كه‌با زرقاء چه كند؟

آنها رأى دادند كه او را به قتل برسان؛ ولى معاويه نظر آنها را نپذيرفت و به فرماندار كوفه نوشت كه زرقاء دختر عدى راهمراه چند تن از محارم و سواران قومش به دار الخلافه روانه كن. وقتى زرقاء بر معاويه وارد شد، معاويه پرسيد:

آيا مى دانى چرا تو را طلبيدم؟

- سبحان الله! چگونه آنچه را آگاه نيستم، بدانم؟ و آيا كسى جز خدا از راز دل‌ها آگاه است؟

- در پى تو فرستادم تا بپرسم آيا تو همان نبودى كه در جنگ صفين، سوار بر شتر، ميان دو سپاه، آتش جنگ را بر مى‌افروختى و مردم را به كارزار تشويق مى‌كردى؟ انگيزه‌ات از اين كار چه بود؟

- اى معاويه! سر كرده از دنيا رفت و دنباله قطع شد. روزگار پيوسته در تغيير است و هر كه انديشه كند، راه را خواهد يافت. هر حادثه، حادثه ديگرى را به دنبال دارد.

- آيا آن سخنان را به ياد دارى؟

- چيزى از آن در خاطرم نمانده است.

- ولى به خدا سوگند من آن را از حفظ دارم و شنيدم كه مى گفتى:

اى مردم! شما در فتنه اى قرار گرفته ايد كه پوشش ستم گولتان زده و شما را از راه راست منحرف ساخته است. چه فتنه سخت و شديدى! كه در آن از قار قاركننده (كنايه از معاويه) اطاعت مى‌كنند، ولى در مقابل قائد و رهبر، تسليم نمى‌شوند.

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست