نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 308
درشت ابوجهل نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله را
شنيد. چيزى نگذشت كه حمزه، در حالى كه كمان خود را بر دوش داشت، از شكار برگشت و مطابق
رسم هميشگىاش، براى طواف به سوى مسجدالحرام رفت. در راه به اين كنيز برخورد. كنيزبه
او گفت:
اى حمزه! امروز نبودى كه ببينى برادر زاده ات- محمد- از
دست ابوالحكم (ابوجهل) چه صدمه هايى ديد و چه دشنامهايى شنيد؟ و محمد بىآنكه چيزى
در جواب بگويد، به خانه رفت.
خشم حمزه، از شنيدن اين سخنان شعله ور شد و به «مسجدالحرام»
آمد و با كمان خود، بر سر ابوجهل كوبيد و گفت:
آيا محمد را دشنام مى دهى، در حالى كه من به دين او هستم؟
اكنون اگر جرأت دارى مرا دشنام ده! و بدين صورت حمزه، ايمان و اسلام خود را آشكار كرد.
[1]
زبيده همسر هارون الرشيد
«امةالعزيز»، دختر منصور دوانيقى، دومين خليفه عباسى
است كه به خاطر سفيدى رخسار و زيبايى چهره او را زبيده مىگفتهاند. شيخ صدوق در «مجالس»
او را شيعه دانسته است. هارون وقتى متوجه تشيّع او شد، قسم خورد كه او را طلاق دهد.
پس به او نوشت:
زوجه من بودى. (كنايه از اينكه ديگر نيستى، طلاقت داده
ام).
[1] - زندگانى محمد صلى الله عليه و آله پيامبر اسلام
(ترجمه سيره ابن هشام) رسولى محلاّتى، ص 173
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 308