وقتى مريم به سن بلوغ رسيد، زكريا جايگاهى مرتفع در بيت
المقدس برايش ترتيب داد تا در آن به عبادت خدا بپردازد و جز خودش كسى حق وارد شدن بر
او را نداشت. اراده خدا بر اين تعلق گرفت كه حضرت عيسى بدون وجود پدر از مريم متولد
شود.
به ياد آور در كتاب، مريم را آن هنگام كه از اهل خود به
مكان شرقى (بيت المقدس) كناره گرفت و خويشتن را از اهل خود مستور ساخت و ما روح خود
(جبرئيل) را به سوى او فرستاديم و به شكل انسانى عادى بر او ظاهر شد. مريم با مشاهده
او گفت: من از توبه خداى رحمان پناه مىبرم اگر تقوا دارى؟ جبرئيل پاسخ داد: همانا
من فرستاده پروردگارت به سوى تو هستم تا به تو پسرى پاك ببخشم. مريم گفت: چگونه براى
من پسرى باشد و حال آنكه بشرى با من تماس نداشته و من زشت كار نبودهام. جبرئيل گفت:
اين چنين پروردگار تو فرمود كه اين كار بر من آسان است
و تا آن بشر را آيتى براى مردم و رحمتى از ناحيه خود قرار دهيم و اين كار محكم شده
و تصميم گرفته شدهاى است. آن گاه مريم به آن پسر حامله شد و به مكانى دور دست روى
آورد و انزوا گرفت. در كنار تنه درخت خرمايى درد زايمان او را فرا گرفت. مريم گفت:
اى كاش پيش از اين مرده بودم و به كلى فراموش شده بودم. ناگهان فرزندش از پايين صدا
برآورد مادر غمگين مباش كه پروردگارت زير پاى تو چشمه اى قرار داده و تنه خرما را تكان
بده تا خرماى تازه بر تو بريزد و بخور و بياشام و چشم روشن باش و اگر كسى از