responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 325

اى ابو جعفر، چرا نااميد شدى. چرا آهنگ پناه بردن به يهود و نصارا كردى؟

من حجت خدا و ولّى او هستم.

سپس امام فرمود:

مسائلى كه در كيسه است روز گذشته جواب داده ام، حالا درهم شطيطه كه وزنش يك درهم و دودانق است و آن را در كيسه اى كه حاوى چهارصد درهم و يك قطعه پارچه است، گذاشته اى و بافته او را كه در بسته آن دو برادر بلخى گذاشته اى، تحويل بده.

راوى مى‌گويد:

دستور امام عليه السلام را اجرا كردم و درهم و بافته شطيطه راهمراه با ديگر اموال به آن حضرت تحويل دادم. امام فقط درهم و بافته شطيطه را برداشت و بقيه را به من رد كرد و فرمود:

«انَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيى‌ مِنَ الْحَقِّ»

سپس ادامه داد:

اى ابا جعفر! سلام مرا به شطيطه برسان و اين كيسه (كيسه حاوى 40 درهم بود) و اين پارچه را به او بده و بگو: اين پارچه را كه از كفن خودم بود به تو هديه كردم. پنبه اين پارچه از مزرعه خودمان در صيدا كه مزرعه حضرت زهرا بوده، مى باشد و خواهرم آن را رشته است. به او بگو كه بعد از رسيدن تو، نوزده روز زنده مى ماند. از اين چهل درهم، شانزده درهم را خرج كند و 24 درهم بقيه را به صدقه و وجوهات واجبش اختصاص دهد و من خود بر او نماز خواهم خواند.» بعد امام به من فرمود: «وقتى مرا براى نماز ديدى كتمان كن كه‌

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست