نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 52
(كنار كعبه) اجتماع كرده و با هم پيمان مى بندند و به
خدايانشان قسم مى خورند كه همگى به طور متّحد پيامبر را از پا درآورند. حضرت زهرا عليها
السلام با مشاهده اين جريان و شنيدن سخنان آنان، گريان به سراغ پدر رفته و قضيه را
تعريف كرد.
پيامبر دختر را دلدارى داد و به او ياد آور شد كه اندوهگين
مباش، خدا، حافظ و نگهبان من است. [1]
سختى ها همچنان ادامه داشت تا اين كه رفتن به شعب ابى
طالب و محاصره اقتصادى پيش آمد كه يكى از سخت ترين دوران ها بود. اين محاصره سياسى
اقتصادى سه سال و اندى طول كشيد. حضرت زهرا عليها السلام كه كودك بود به همراه پدر
و مادر و ديگر اقوام در اين محاصره وحشتناك حاضر بود و سختى، گرسنگى، وحشت و اضطراب
را تحمل مى كرد.
بعد از پايان حصر اقتصادى، مصيبت جانكاه مرگ مادر و اندكى
پس از مرگ ابوطالب، بزرگترين حامى پدر، پيش آمد و سينه كوچك زهرا را به غم فشرد.
پيامبر پس از مرگ اين دو حامى بزرگ، مكه را براى ادامه
دعوت مناسب نديد و مدينه را به عنوان پايگاه جديد انتخاب نمود و مخفيانه به سوى مدينه
هجرت كرد. فاطمه عليها السلام همراه پسر عمّش، على عليه السلام، و بعضى ديگر از زنان
بنى هاشم براى پيوستن به پدر به مدينه هجرت كردند.
تعرّض كفّار در مسير هجرت با شجاعت كم نظير على عليه السلام
دفع شد و