سال دهم هجرى فرا رسيد و پيامبر در بازگشت از حج، خبر
رحلت قريب الوقوع خود را به مردم رساند. همه از اين خبر چنان اندوهگين شدند كه گويى
قلبهايشان از حركت بازايستاد. در اين ميان حضرت زهرا عليها السلام از همه غمگينتر
بود، چون طاقت جدايى از پدر را نداشت. آثار كسالت كم كم در وجود شريف پيامبر ظاهر شد
و ايشان به بستر بيمارى افتاد. كسالت رسول خدا صلى الله عليه و آله چند روزى ادامه
يافت و سرانجام پيامبر بزرگوار اسلام در سال يازدهم هجرى، جان به جان آفرين تسليم كرد
و مسلمانان، بخصوص اهل بيت عليهم السلام را به غم جانسوز فراق خود گرفتار ساخت.
با رحلت پيامبر، مصيبت بزرگى بر زهرا عليها السلام وارد
آمد و گريه و زارى شبانه روزى آن حضرت شروع شد. آن قدر اين مصيبت بر قلب فاطمه زهرا
سنگين بود كه جاى هيچ گونه خوشى و سرور براى او باقى نماند.
حضرت زهرا عليها السلام از آن پس، عمر خود را به گريه
و زارى گذراند و هيچ گاه شادمان ديده نشد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
فاطمه زهرا راكسى پس از وفات رسولاكرم گشاده رو و خندان
نديد و به همين حالت بود تا از دنيا رفت. [2]