دوران كودكى را تحت سرپرستى پدرش «مولا عباس نورى» كه
از دانشمندان عصر بود گذراند. پس از تحصيلات اوليه در عنفوان جوانى به نجف رفت و از
محضر اساتيدى همچون «ميرزا حبيباللّه رشتى» و «حاج شيخ راضى» استفادههاى علمى برد.
در سال 1291 ه. ق. همراه دايىاش «حاج ميرزا حسين نورى»،
جزء اولين كاروانى بود كه از پى امام مجدّد «حاج ميرزا محمد حسن شيرازى» به «سامرا»
رفت و سالها در محضر اين استاد بلند پايه، به تحصيل علم پرداخت و در رديف شاگردان بزرگ
و افراد مورد وثوق وى، قرار گرفت. [2]
پس از رسيدن به درجه اجتهاد، در حدود سال 1300 ه. ق. به
تهران بازگشت و به عنوان يكى از مجتهدين بزرگ اين شهر، به نشر احكام و تدريس علوم دينى
و رسيدگى به امور مردم همت گمارد در نهضت تنباكو و جنبش مشروطيت تلاشهاى زيادى از خود
نشان داد و سرانجام پس از عمرى مبارزه در سال 1327 ه. ق. به جرم طرفدارى از ارزشهاى
دينى، مظلومانه بر بالاى دار رفت و به شهادت رسيد. [3]
مقام علمى، اخلاقى و مبارزات شيخ شهيد
شهيد شيخ فضلاللّه نورى عالمى كامل، فقيهى جامع و اسوه
زمان بود. در زمينه فقه، مسائل سياسى، دعا و ... آثارى از خود بجا گذارد كه بعضى از
آنها عبارتند از «الدُّرَرُ التنظيم» در فقه [4] «تذكرة الْغافل و ارْشادُ الْجاهِلِ»
در مسائل سياسى و «صحيفه مهدويه» در دعا. [5]
شهيد نورى از لحاظ اخلاقى انسانى وارسته، مهربان و دلسوز
بود، هوشيارى و حضور ذهن ويژهاى داشت. بزرگان و اولياء امور به وى با نظر اعزاز و
احترام
[1] - پايدارى تا پاى دار، على ابوالحسنى منذر، ص
139.
[2] - رسائل و مكتوبات شهيد شيخ فضلاللّه نورى، محمّد
تركمان، ج 1، ص 9. مؤسسه خدمات فرهنگى رسا.