نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 146
صاحب الميزان در اين باره مىنويسد:
«آيه بر اين معنا دلالت دارد كه اين شكست و
استيصال ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خودشان [كفّار] به راه مىاندازند و
همينطور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمد و كفّار در آن حادثه شكست خوردند. [1]
فرجام خوارج
اخبارى به على عليه السلام رسيد كه خوارج
فساد به راه انداخته و براى مردم ايجاد مزاحمت مىكنند و در صدد قتل و غارت ياران
تو هستند. از جمله عبدالله بن خباب و تعدادى از زنان مسلمان را كه همراه وى بودهاند،
كشتهاند. امام عليه السلام يكى از يارانش را فرستاد تا از آنها بخواهد كه دست از
فساد و كشتار بردارند. آنها گوش به پيام نسپردند و پيامآورش را كشتند خود امام
عليه السلام بهسوى آنها رفت و از آنها خواست تا قاتلان عبداللَّه و ديگر مقتولان
را براى قصاص و مجازات به وى تحويل دهند و نيز از آنها خواست تا از كارهاى زشت خود
توبه كنند و بهسوى خدا باز گردند ولى آنان نپذيرفتند و بهسوى او تيراندازى كردند
و باتفاق گفتند: «كُلُّنا قاتِليهِ» ما همگى قاتل عبدالله بن خباب هستيم.
حضرت با شنيدن اين جواب فرمود: «اللَّهُ اكْبَرُ الْان حَلَّ قِتالُهُمْ احْمَلُوا» [2]
اكنون كشتار آنان ثابت شد بر آنها يورش
بريد. سپس سرنوشت آن مجموعه را پيشگويى كرد و فرمود:
«مَصارِعُهُمْ دُونَ
النُّطْفَةِ، وَاللَّهِ لا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشْرَةٌ وَ لا يَهْلِكُ مِنْكُمْ
عَشْرَةٌ» [3]
قتلگاه آنان در كنار نهر است؛ به خدا سوگند
از آنها ده نفر باقى نخواهد ماند و از شما ده نفر كشته نخواهد شد.
هنگامى كه جنگ به پايان رسيد از آنان نه نفر
جان سالم به در بردند و از اصحاب