از ديگر روشهايى كه قرآن در تدوين تاريخ
بهكار مىگيرد «شخصيّت مجموعى» است يعنى مجموع امت را شخصيت واحد مىبيند و در آن
به تأثير و تأثّر متقابل قائل است در اين روش تأثير متقابل امت با جامعه و تاريخ
در دو بعد افقى و عمودى تصور مىشود:
الف- افقى
فردىكه در جامعه زندگى مىكند، هرگز ممكن
نيست از پيامدها و آثار كارهاى ناشايستى كه جامعه مرتكب مىشود، مستثنا گردد،
هرچند كارهاى شخصى و نهانى او پسنديده و مشروع باشد. بسان بيمارى مُسرى كه پيدايش
آن در محيطى بزرگ، آن دسته از افراد خانوادهها را كه اصول اوليّه بهداشت را رعايت
مىكنند نيز خواهد گرفت چنانكه قرآن مىفرمايد:
(وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خاصَّةً)[1]
و از فتنهاى كه تنها به ستمكاران شما
نمىرسد بترسيد.
قرآن كريم عمل فردى را كه مورد رضايت همگان
است به امت، نسبت مىدهد، مانند كشته شدن شتر استثنايى حضرت صالح كه توسط يك نفر
انجام گرفت ولى آن را به جامعه نسبت مىدهد و همه را شريك جرم آن معرفى مىكند و
مىفرمايد: