نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 45
درس پنجم
ماهيّت تاريخ
شكّى نيست كه علم، هنر، اخلاق، سياست، مذهب،
اقتصاد و ديگر عوامل مادّى و معنوى در بافت تاريخ مؤثّر است ولى كدام يك از آنها
روح تاريخ را تشكيل مىدهد و بطور كلى تاريخ چه ماهيّتى دارد؟ آيا ماهيّت اقتصادى
دارد يا معنوى و انسانى و ....
پرسشهايى است كه هر يك، پاسخ مناسب مىطلبد.
ماديت تاريخ
برخى از دانشوران معتقدند كه تاريخ ماهيّت
مادى دارد و اساس همه حركتها، جنبشها، و تجلّيات تاريخى هر جامعه، سازمان اقتصادى
آن است؛ يعنى روابط توليدى و شيوه و ابزار توليد است كه به همه نمودهاى معنوى،
اجتماعى، اعم از اخلاق، علم، فلسفه، مذهب، قانون و فرهنگ شكل مىدهد و با دگرگون
شدن، آنها را نيز دگرگون مىسازد. [1]
به عنوان نمونه: «قبايل كوچنشينى كه از راه
شكار زندگى مىكردند، به «زن» با ديده تحقير مىنگريستند، زيرا زنان، در شكار و
پرورش دام، نقش مؤثّرى نداشتند، اما وقتى كه اين مردم به كشاورزى پرداختند ارزش زن
در ترازوى ارزيابى بالا رفت و رفتهرفته مردان از زاويه ملاطفت آميز و بدور از
خشونت به آنان نگريستند. بزرگترين علّت اين تغيير ريشهاى، يك دليل افتصادى محض
بود؛ زيرا از آنجا كه زن در زمينههاى متعددّى چون درختكارى، بذرپاشى و ميوهچينى،
به عنصر مفيدى تبديل شد، پايگاه اجتماعيش استوار گشت و موجود قابل احترامى شناخته
شد.» [2]