نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 90
چند برادر بودند كه باغ پردرخت و پربارى داشتند.
از محصولات و ميوههاى آن استفاده فراوانى مىبردند. روزى سوگند ياد كردند كه از
آن، مستمندى را يارى نداده و صدقهاى ندهند. با اين تصميم بهخواب رفتند، خداوند
شبانه بهوسيله آفت آسمانى باغ را بكُلّى از بين برد. آنان صُبحگاهان آهسته و
پنهانى بهسوى باغ حركت كردند؛ تنها از اين نگران بودند كه مبادا امروز مسكينى بر
آنان وارد شود. هنگامى كه باغ را چون ذغال، سوخته يافتند، ناراحت شدند و به اشتباه
خود پى بردند و با خود گفتند:
يعنى خود را با بخل شديد از رحمت خداوند
محروم ساختيم. يكى از آنان كه رأى پسنديدهاى داشت، گفت: مگر من به شما نگفتم: چرا
بهسوى خدا نمىآييد و توبه نمىكنيد؟! سپس همديگر را نكوهش كردند و گفتند:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با نصاراى
«نجران» در مورد توحيد، تثليث، بندگى و نبوت حضرت عيسى عليه السلام مناظرهاى
انجام داد كه آنها در پاسخ به او واماندند و خاموش شدند.
به امر خدا و به پيشنهاد پيامبر صلى الله
عليه و آله و با توافق طرفين قرار شد در اين زمينه با هم، «مباهله» كنند بدين معنا
كه دو طرف در يك جا جمع شوند، عزيزترين كسان خود را فراخوانند و در مقابل يكديگر
قرار گيرند و به درگاه خدا تضرع كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا و مورد
لعن و نفرين خود سازد و مجازات نمايد. و اين حادثه با توجه به اهميت آن، در قرآن
آمده است: