responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 101

معاويه «ابُو الْاعْوَرِ سُلَمِىّ را كه فرمانده گروه پيشرو بود با چهل هزار سوار بر راه آب گماشت.

اوّلين برخورد

پيشتازان سپاه اميرمؤمنان عليه السلام پس از اينكه مطلع شدند معاويه با نيروى عظيمى به سوى صفّين حركت كرده است، از بيم اينكه مبادا در محاصره دشمن قرار گيرند، دريا را از محلى به نام «هيتْ» پشت سر گذاردند و به اميرمؤمنان عليه السلام ملحق شدند. امام عليه السلام پس از دريافت گزارش علّت بازگشت آنان، از رأى و تدبير فرماندهانشان تجليل كرد. [1]

سپس مجدداً آنان را به خط مقدّم اعزام كرد. آنان پس از برخورد با پيشتازان سپاه معاويه جريان را براى حضرت امير عليه السلام گزارش كردند و كسب تكليف نمودند. امام عليه السلام مالك اشتر را با گروهى به يارى آنان فرستاد و به وى دستور داد:

«پس از رسيدن به ايشان تو امير باش، ولى هرگز ابتدا به جنگ مكن. چون با دشمن برخورد كردى براى اتمام حجت، با او به گفتگو بپرداز و به سخنانشان گوش كن، هرگز كينه و عداوت موجود آغاز جنگ نشود. «زياد» را بر ميمنه و «شريح» را بر ميسره سپاهت بگمار. نه چندان به دشمن نزديك شو كه تصور كنند تو درصدد افروختن آتش جنگى، و نه چندان دور بايست كه گمان برند از آنان بيمناكى. نامه‌اى نيز به زياد و شريح نوشت و از آنان خواست در اطاعت مالك باشند. [2]

«مالك» با سرعت حركت كرد و خود را به مقدّمه سپاه رساند. چون شب فرا رسيد «ابُوالْاعْوَرْ»- فرمانده سپاه پيشتاز معاويه- بر مالك شبيخون زد؛ ولى چون با مقاومت سرسخت نيروهاى اسلام مواجه شد ناچار عقب نشست.

روز بعد «هاشمِ بن عُتْبَه» با «ابو الْاعْوَر» به زد و خورد پرداختند و با ردّ و بدل شدن چند پيام ميان فرماندهان دو طرف درگير و پايان گرفتن روز، درگيرى نيز پايان گرفت. و بامداد


[1] - كامل ابن اثير، ج3، ص 282 و وقعه صفين، ص 152

[2] - همان مدرك

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست