responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 116

درس 11 قاسطين- جنگ صفين [3] توصيه به پايدارى‌

در حالى كه قسمت مركزى لشكر اسلام همچنان در قلب سپاه دشمن به نبردى سخت پرداخته بود؟ جناح راست بر اثر تهاجم سخت «حبيبِ بنِ مَسْلَمَه» عقب نشستند و پا به فرار گذاشتند. اميرمؤمنان عليه السلام چون چنين ديد به مالك فرمان داد: «به سوى اين فراريان برو و به آنان بگو: از مرگ به كجا مى‌گريزيد، آيا به سوى حياتى كه ناپايدار است؟» مالك به سوى فراريان رفت و چند بار فرياد زد: مردم! من مالكم. ولى كسى به او توجّه نكرد.

چون او را بيشتر به نام «اشتر» مى‌شناختند. لذا وقتى فرياد زد: مردم! من مالك اشتر هستم فراريان برگشتند و اطراف او را گرفتند.

مالك با سخنان خويش بار ديگر آنان را براى رزم آماده كرد. سپس قبيله «مَذْحِجْ» را كه افرادى سلحشور و جنگجو بودند به طور خصوصى دعوت كرد و از آنان خواست مردانگى كنند و دشمن را عقب نشانند. همه آنان اعلام آمادگى كردند و گفتند: در فرمان تو هستيم. طايفه «هَمْدان» كه بالغ بر هشتصد تن مى‌شدند و همچنين عده‌اى از خردمندان و پرواپيشگان و وفاداران، نزد «اشتر» بازگشتند و ديگر بار جناح راست سپاه منظّم گرديد. چندان كه به هر نيرويى يورش مى‌بردند از ميان مى‌رفت و نابود مى‌شد [1] در نتيجه حملات سخت و شديد آنان دشمن وادار به عقب نشينى شد.

سرزنش فراريان‌

اميرمؤمنان عليه السلام پس از آنكه فراريان بازگشتند، براى جلوگيرى از تكرار اين عمل خطاب به آنان فرمود:

«من، هم چابكى و دلاورى شما را ديدم و هم سر بر تافتن‌تان را از صفوف ديگر سربازان. اهل «شام» كه جفاكارانى بدخو و فرومايه و عربهاى باديه‌نشين هستند، شما را گريزاندند؛ در حالى كه شما برازندگان و نخبگان عرب و


[1] -وقعه صفين، ص 250 - 253

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست