نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 117
خوانندگان
قرآن در دل شب هستيد. آنگاه كه ديگران گمراه بودند، شما مردم را به سوى حقّ دعوت
مىكرديد. اگر پس از فرار باز نمىگشتيد كيفر بزرگى كه خداوند براى فراريان از جنگ
مقرر داشته است گريبان شما را مىگرفت. [1]
بايد
بدانيد آن كس كه فرار مىكند، خشم خدا را برانگيخته است و خويش را نابود مىسازد و
مذلّت جاودان و ننگ ابدى و سيهروزى را براى خود فراهم مىنمايد. شخص گريزان نه بر
عمرش افزوده مىشود و نه موجب رضامندى پروردگارش مىشود. پس مرگ، بسى گواراتر از
يافتن اين صفات ذميمه است.» [2]
چهره مالك در جنگ
«مالك
اشتر» مردى بلند قامت و درشت استخوان و لاغر ولى بسيار قوى نيرومند بود «مُنْقِذ»
و «حِمْيَرْ» (فرزندان قيس درباره مالك گفتگو مىكردند. منقد گفت: اگر قصد مالك
چون عملش باشد در ميان عرب همتايى ندارد. «حمير» گفت: عمل او بيانگر نيّت (خالصانه
اوست. [3]
«مالك»
غرق در سلاح بود؛ چندان كه شناخته نمىشد. شمشيرى يمانى به كف داشت كه هرگاه در
دست او مىچرخيد گمان مىرفت كه در آن، آبى جارى مىجوشد و هر زمان هوا را
مىشكافت پرتو آن چشمها را خيره مىساخت. [4]
«ابْن
جُمْهان»، وقتى ديد آتش از شمشير او مىبارد و بهتآور به دشمن مىتازد، از پيكارش
در شگفت ماند. به وى گفت: «خداوند، در برابر اين فداكارى در راه دفاع از
اميرمؤمنان عليه السلام و مسلمانان به تو پاداش خير دهد.» [5]
«مالك»
به همراه هَمْدانيان بر صفوف پنجگانهاى كه چون حصارهايى معاويه را در محاصره خود
در آورده بودند و در اين راه با او پيمان مرگ بسته بودند، يورش برد، و موفّق شد
چهار صف را درهم شكند. [6]
[1] - شايد
اشاره به آيه 14 و 15 از سوره أنفال باشد كه خداوند مىفرمايد
[2] - وقعه صفين، ص 256، كامل ابن
اثير، ج3، ص 304؛ تاريخ طبرى، ج5، ص 25
و شرح ابن ابىالحديد، ج5، ص 204