responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 127

درس 12 قاسطين- جنگ صفين [4] تلاش براى رهايى‌

معاويه و عمروعاص پس از تحمّل شكستهاى مكرّر از ناحيه سپاهيان اسلام به اين نتيجه رسيدند كه توان مقاومت در برابر اميرمؤمنان عليه السلام را ندارند و به همين زودى با شكست قطعى رو به رو خواهند شد؛ از اين رو براى رهايى از جنگ و حفظ موقعيّت موجود، تلاش پى‌گيرى را آغاز كردند. نخست براى برخى از سران عراق پيام فرستادند و درخواست متاركه جنگ كردند. معاويه به برادرش «عُتْبه» كه مردى فصيح بود دستور داد با «اشْعَثِ بن قَيْس» از سپاه امام عليه السلام ملاقات كند و او را در مورد پايان دادن به جنگ متقاعد سازد.

«عتبه» با «اشعث» ملاقات كرد. نخست از او تجليل كرد و گفت: «تو رئيس مردم عراق و يمن هستى و ضمن اينكه با عثمان وصلت داشتى، فرماندار او نيز بودى تو برخلاف ساير ياران على عليه السلام صرفاً به انگيزه حميّت و غيرت طايفگى با شاميان مى‌جنگى.

در پايان خواسته خود را مطرح كرد و گفت: جنگ به جاى بدى رسيده است ما از تو نمى‌خواهيم على را رها كنى؛ ليكن خواستاريم جنگ را به آخر رسانى و از نابودى سپاهيان جلوگيرى كنى.

«اشعث» ضمن پاسخ به تعريف و تمجيدهاى «عتبه» سخن او را كه جنگ وى با مردم شام بر اساس ايمان و عقيده نيست، تأييد كرد و گفت: «حمايت من از اهل عراق براى اينست كه هر كس بايد از خانه خود دفاع كند.» در مورد پايان دادن به جنگ نيز جواب منفى نداد و گفت: «نظرم به زودى اعلام مى‌شود». [1]

«عتبه» در اين ملاقات، موفق شد زمينه تمايل به صلح را در اشعث به وجود آورد و او را براى پذيرش پيشنهادها و طرحهاى بعدى و اجرا و تبليغ آنها در ميان سپاهيان عراق به عنوان يك عامل با نفوذ، آماده سازد.

معاويه علاوه بر اينكه دستور داد جريان ملاقات «عتبه» با اشعث و حرفهايى كه ميان آن‌


[1] - وقعه صفين، ص 408

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست